سیمای روایی حضرت زینب(س)۲
نظری بر سیمای روایی حضرت زینب(س)۲
- خطبه نور
یكى دیگر از احادیثى كه زینب (س) نقل كرد، خطبه طولانى حضرت زهرا (س) در مسجد مدینه است.
حدیثى كه در متن آن دهها حدیث درخشنده وجود دارد و بسیارى از احادیثى كه از حضرت فاطمه (س) نقل مىشود، مربوط به همین حدیث طولانى است.
ما براى اختصار تنها به ترجمه بخشى از آن بسنده مىكنیم وعلاقه مندان را به مطالعه منابع آن ارجاع
مىدهیم:در این روز حضرت زهرا (س) چادر به سر كرد و با همراهى جمعى از بانوان وارد مسجد شد. ابوبكر و عدهاى از مهاجران و انصار حاضر بودند. به احترام آن بانو پرده سفیدى آویختند. قبل از آغاز سخن، ناله جانسوزى كرد كه بسیارى از حاضران گریستند و پس از آن كه مردم آرام گرفتند، فاطمه (س) فرمود:
- شكر نعمت
« ستایش خداى را بر نعمتهایى كه ارزانى داشت و سپاس او را که اندیشه نیكو در دل نگاشت.
سپاس بر نعمتهاى فراگیر كه از چشمه لطفش جوشید و عطاهاى فراوان كه بخشید و نثار احسان كه پیاپى بخشید.
نعمتهایى كه از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درك نهایتش، نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونى نعمت نمود و ستایش را سبب فراوانى پاداش فرمود و به خاطر درخواست پیاپى، بر عطاى خود افزود.
- دیدگاه توحیدى
گواهى مىدهم خداى جهان یكى است و جز او خدایى نیست.
نشان این گواهى، درستى و بىآلایشى است و پایبندان این اعتقاد، دلهاى با بینش و راهنماى رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایى كه چشمها او را نمىتوانند ببینند و گمانها چگونگى او را نمىدانند.
- فلسفه آفرینش
همه چیز را از هیچ پدید آورد و بىنمونه اى افشا كرد؛ نه به آفرینش آنها نیازى داشت و نه از آن خلقت،
سودى برداشت.جز آن كه خواست قدرتش را آشكار سازد و آفریدگان را بنده وار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبردارى نهاد و نافرمانان را به كیفر بیم داد، تا بندگان را از عقوبت برهاند و به بهشت بكشاند.
- خلقت پیامبر(ص)
گواهى مىدهم كه پدرم محمد، بنده و فرستاده اوست.
پیش از آن كه او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبرى تشریف انتخاب بخشید و به نامى نامید كه سزاوارش بود و این هنگامى بود كه آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پرده بیم نگران و در پهنه بیابان عدم سرگردان.
پروردگار بزرگ، پایان كار همه كارها را دانا بود و بر دگرگونىهاى روزگار محیط، بینا و به سرنوشت هرچیز، آشنا.
- فلسفه بعثت پیامبر(ص)
محمد (ص) را برانگیخت تا كار خود را به اتمام و آنچه را كه مقدر ساخته بود، به انجام رساند.
پیغمبر كه درود خدا بر او باد؛دید هر فرقهاى، دینى گزیده و هر گروه در روشنایى شعلهاى خزیده و هر دستهاى به بتى نماز برده و همگان یاد خدایى را كه مىشناسند، از خاطر ستردهاند.پس خداى بزرگ، تاریكىها را به نور محمد (ص) روشن ساخت و دلها را از تیرگى كفر بپرداخت و پردههایى را كه بر دیدهها افتاده بود، به یك سو انداخت.
از روى مهربانى، جوار خویش را به او ارزانى داشت و رنج این جهان كه خوش نمىداشت، از دل او برداشت. و او را در جهان فرشتگان مقرب گماشت و چتر دولتش را درهمسایگى خود افراشت و حكم و فرمان مغفرت و رضوان را به نام او نگاشت.
درود خدا و بركات او بر محمد (ص) پیغمبر رحمت، امین وحى و رسالت و گزیده از آفریدگان و امت باد.
سپس به اهل مجلس نگریست و چنین فرمود:
- عهد بندگان با خدا
شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احكام و امانت داران حق و رسانندگان آن به خلق هستید. حقى را از خدا عهده دارید و عهدى را كه با او بستهاید، پیمان نشکنید.
- جایگاه اهل بیت علیهم السلام
ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تأویل كتاب الله را به عهده ما گذاشت.
حجتهاى آن آشكار و آنچه درباره ماست، پدیدار و برهان آن روشن و از تاریكى گمان به كنار و آواى آن در گوش، مایه آرام و قرار و پیروی اش راهگشاى روضه رحمت پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار است.
دلیلهاى روشن الهى را در پرتو آیتهاى آن مىتوان دید و تفسیر احكام واجب او را از مضمون آن باید شنید.
حرامهاى خدا را بیان دارنده است و حلالهاى او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده.
و شریعت را راه گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و با روشن ترین بیان رساننده.
- فلسفه احكام
سپس ایمان را واجب فرمود و به وسیله آن، زنگ شرك را از دلهاى شما زدود و با نماز خود پرستى را از شما دور نمود. روزه را نشان دهنده دوستى ساخت و زكات را مایه افزایش روزى بى دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروى ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستى ما را عزت مسلمانى و بازداشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب بقای زندگانى، وفاى به نذر را موجب آمرزش، و تمام پرداختن پیمانه و وزن را مانع از كم فروشى و كاهش قرار داد.
- تبعیت از نهى خدا
فرمود مى خوارى نكنند تا تن و جان از پلیدى پاك سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند.
دزدى را منع كرد تا راه عفت پویند و شرك را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یكتاپرستى جویند.
پس چنان كه باید، ترس از خدا را پیشه گیرید و جز مسلمان نمیرید.
آنچه فرموده است به جا آرید و خود را از آنچه نهى كرده، باز دارید كه تنها دانایان از خدا مىترسند.
- من فاطمه دختر محمد (ص) هستم
مردم! چنان كه در آغاز سخن گفتم، من فاطمهام و پدرم محمد (ص) است.
همانا پیغمبرى از میان شما به سوى شما آمد كه رنج شما بر او دشوار بود و به گرویدن شما امیدوار و بر مومنان مهربان وغمخوار بود.
اگر او را بشناسید مىبینید او پدر من است، نه پدر زنان شما؛ و برادر پسرعموى من است، نه مردان شما. او رسالت خود را به گوش مردم رساند.
آنان را از عذاب الهى ترساند. فرق و پشت مشركان را به تازیانه توحید خست و شوكت بت پرستان را درهم شكست تا جمع كافران را از هم گسست.
صبح ایمان دمید و نقاب از چهره حقیقت فرو كشید. زبان پیشواى دین در مقال شد و شیاطین سخنور، لال.
- بعثت، صعود از ذلت به اوج عزت
در آن هنگام شما مردم بر كنار مغاكى از آتش بودید خوار و در دیده همگان بى مقدار. لقمه هر خورنده و شكار هر درنده و لگدكوب هر رونده بودید.
نوشیدنى تان آب گندیده و ناگوار، خوردنى تان پوست جانور و مردار بود.
پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه و همجوار تا آن كه خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاك مذلت برداشت و سرتان را به اوج رفعت بر افراشت.
- على (ع) كیست؟
پس از آن همه رنجها كه دید و خستگى كه تحمل كرد، رزم آوران ماجراجو و سركشان درنده خو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت نالینوش، از هر سو به وى تاختند و با او نرد مخالفت باختند.
هر گاه آتش كینه افروختند، آن را خاموش ساخت و گاهى كه گمراهى سر برداشت، یا مشركى دهان به بیهودگى گشاد، برادرش، على را در كام آنان انداخت.
على بازنایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و كار آنان را با دم شمشیر یكسره كرد.
او این رنج را براى خدا مىكشید و براى تحقق اوامر خدا تلاش مىكرد و در آن خشنودى پروردگار و رضاى پیغمبر(ص) را مىدید و سرورى اولیاى خدا را مىخرید. همواره دامن به كمر زده نصحیت كننده، تلاش و كوشش كننده بود.
- نفاق رخ نمود
اما شما در آن روزها در زندگى راحت آسوده و در بستر امن و آسایش غنوده بودید.
وقتى خداى تعالى همسایگى پیغمبران را براى رسول خویش گزید، دو رویى آشكار شد و كالاى دین
بىخریدار. و گمراهى دعوى دار و هر گمنامى سالار و هر یاوه گویى در كوى و برزن و در پى گرمى بازار.
شیطان از كمینگاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت كرد و دید چه زود سخنش را شنیدند و سبك در پى او دویدند و در دام فریبش خزیدند و به آواز او رقصیدند...»
منابع:
خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد
پورتابل اهلبیت هلیهم السلام