فضایل حضرت زینب سلام الله علیها2
فضایل حضرت زینب سلام الله علیها۲
زینب(س) مرجع فکری و عملی
دخت بزرگ علی(ع) و یادگار پنج تن آل عبا تمام فضائل انسانی را از آنان به ارث برده بود. در علم و فصاحت و بلاغت،وارث امیرالمومنین علی(ع)بود،گویا سخنان علی از حلقوم و زبان زینب جاری می گشت.
او وارث خاندانی بود که سر سخت ترین دشمن آنان «یزید» درباره شان گفت:
اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش را از پیامبر به ارث برده و آن راهمراه شیرخوارگی از پستان مادر می مکند!!
امام زین العابدین(ع) پس از شهادت پدر به شدت مریض بود.از سویی ضعف جسمی و از سوی دیگر سختگیری های شدید بنی امیه سبب ناتوانی ایشان در جوابگویی به مراجعین بی شمار شده بود.زینب کبری با شایستگی تمام جانشین ایشان شد،مرجع فکری و علمی جهان تشیع گردید و فتاوی لازم را صادر نمود تا از این طریق نیاز شرعی و علمی مردم را برطرف سازد و امام معصوم را نیز که از سوی«اُمویان»مورد تهدید بود نجات دهد.
اگر فرماندار مدینه آن بانو را به دستور یزید تبعید کرد به دلیل همین مرجعیت فکری و علمی بود که مورد توجه هزاران انسان فداکار و مؤمن بود1.
زینب و مرجعیت حدیثی
حضرت زینب(س) از سال شش هجری تا شصت و یک هجری از نور اهل بیت استفاده نمود و زندگی اش فقط یک سال و نیم بعد از شهادت امام حسین(ع) دوام یافت.زینب(س) مَحرم راز دل مادر بود و بیشترین احادیث فاطمه زهرا(ع)،از طریق ایشان روایت گردیده است.
مرحوم«طبرسی»در کتاب «اعلام الوری»و«جاحِظ»در کتاب«البیان والتبیین»به این حقیقت اشاره می کنند و می گویند:خلاصه کلام ای که زینب،عقیله بنی هاشم احادیث زیادی را از مادرش فاطمه نقل نموده است.
1.علی اکبر،بابازاده، سیمای زینب کبری(س)،تهران،1381،ص66
حتی ابن ابی الحدید در جلد شانزدهم شرح نهج البلاغه اش خطبه مفصل و تاریخی فاطمه زهرا(ع) را از دختر پنج ساله آن حضرت، زینب کبری، نقل نموده است.
مرحوم صدوق رضوان الله علیه که یکی از بزرگان شیعه است بسیاری از احادیث حضرت زهرا را از زبان زینب(س) آورده است.
فاضل در بندی می نویسد:زینب آنچنان شایسته بود که توانست علوم«بلایا و منایا» را از پدرش امیرالمومنین به دست آورد و همچون سلمان،میثم و رشید هجری و...از گذشته و آینده جهان و سرنوشت افراد خبر دهد که مهمترین این اخبار حدیث شریف «اُم ایمن»است که اوضاع کربلا،احوال شهدا و اسرای اهل بیت را از پیش نقل نموده و این حدیث را به امام سجاد و دیگران توضیح داد.
زینب از جد بزرگوارش رسول خدا،پدرش علی مرتضی،مادرش فاطمه زهرا،برادرانش امام مجتبی و سیدالشهدا،اسماء و دیگر شخصیت ها،احادیث بسیاری نقل نمود و امام سجاد،عبدالله بن عباس،عبدالله بن جعفر،فاطمه صغری دختر امام حسین و دیگر راویان حدیث از ایشان احادیثی را نقل کرده اند.
در این زمینه علما و دانشمندان و محدثین بزرگ اهل سنت نیز اتفاق نظر دارند که زینب زنی فوق العاده تیز هوش،عاقل،فصیح و بلیغ بود و احادیث بسیاری از مادرش فاطمه،ام سلمه،اسماء و...نقل نموده است1.
کلاس تفسیر برای بانوان کوفه
امیرالمومنین علی(ع) پس از ربع قرن خانه نشینی سرانجام زمام حکومت اسلامی را به دست گرفت و مردم کوفه در جنگ بصره(جمل) با فداکاری تمام از آن حضرت حمایت کردند، آن بزرگوار طی نامه ای از مردم آن شهر تشکر کرد و مرکز حکومت را نیز از مدینه به کوفه انتقال داد.آنگاه دستور داد زینب کبری در کنار شوهرش با احترامی خاص به این شهر منتقل گردد.بدین صورت زینب کبری در طول پنج سال خلافت علی(ع) در این شهر سکونت یافت و مورد احترام زنان و مردان بود.
1.همان.ص67
زنان کوفه متوجه علوم و کمالات زینب(س) شدند و نمایندگانی به حضور علی(ع) فرستادند که اجازه دهد از محضر دخترش استفاده کنند،زیرا این دختر تجسم زهرا(ع) در میان مردم کوفه بود.از آن پس کلاس درس شروع شد و جنب و جوش عجیبی در میان زنان کوفه به وجود آمد.
زنان کوفه در این مجالس بر تفقه دینی و اطلاعات قرانی دست می یافتند و سرشار از علم و کمال به منزل برمی گشتند.
زینب روزی در کلاس درس به تفسیر«سوره مریم»رسید،خواست نخستین آیه این سوره را شرح دهد.امیرالمومنین از موضوع باخبر شد،از دخترش پرسید:
ای نوردیده!شنیده ام برای بانوان کوفه تفسیر«کهیعص» را بیان می کنی؟گفت:بلی.علی(ع)فرمود:این کلمه رمزی است بر مصیبت شما اهل بیت. سپس اوضاع کربلا را تشریح کرد و حضرت زینب با صدای بلند شروع به گریه کرد.
آری زینب(س) در علم و تقوی، فصاحت و بلاغت به مادرش زهرا(ع) و پدرش علی(ع) مشابهت داشت.او پنج سال تمام برای زنان کوفه تعلیم و تدریس کرد و جایگاه خاص اهل بیت را به آنان شناساند.به این دلیل،زنان او را با دل و جان دوست داشتند1.
علم و دانش علیا مخدّره زینب(س)
از نظر عقل و دین؛علم و دانش از بهترین سجایای بشری و ارزشمند ترین صفات انسانی است، و این انسان نشاًت یافتهً از خاک، ارزشی پیدا نمی کند مگر بداشتن علم و دانش،و تا انسان فاقد علم و دانش باشد ارزشی ندارد.قرآن کریم می فرماید:«هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون» یعنی:آیا کسانی که عالم هستند با کسانی که جاهل هستند برابرند؟آری علم و دانش آدمی را به حقایق امور راهنمایی می کند و موجبات رسیدن به سعادت و کمال و رضایت خداوند را فراهم می آورد.و همان طور که در حدیثی از رسول خدا (ص) نقل شده که ایشان بین دو نفر که یکی عالم و دیگری عابد بود فرمود:«فضل العالم علی العابد کفضلی علی
1. همان،ص69
ادنی رجل من امتی».یعنی:برتری عالم نسبت به عابد مانند برتری من نسبت به پائین ترین شخص امت من است.و نیز فرمود: اهل بیت من خاندان علم هستند و همچنان که اطفال از شیر تغذیه می کنند،امت من از دانش و بینش اهل بیت من می آشامند،هر کس بیشتر از سرچشمه فضیلت و علم آنها بهره مند گردد،درونش روشن تر گردد.
و حضرت زینب(س) حامل علم و دانش بود که با نیروی الهام در وجودش نقش بسته بود؛چنان چه شیخ جعفر نقدی هم می فرماید: علم آن علیا مخدره مانند علم سایر صنوف بشری نیست و از باب علم امامت سیراب گشته،و از سنخ معلومات ما نیست،بلکه به وسیله الهامات غیبیه و افاضات نبویه و تعلیمات علویه(که معلمین مادی جهان را بدان راهی نیست )علم و دانش را فرا گرفته،و با نیروی ایمان بوده که توانسته از منبع علم غیبی سرچشمه بگیرد،و از تهذیب نفس جد و پدر و دو برادر والا گوهر خود علم و تربیت فرا گیرد.مَثل علیا مخدره زینب(ع) و علم؛مانند براده و آهن ربا است.آن مخدره به قوه مغناطیسیه گردد ذرات قدس نبوی و علوی و حسنی و حسینی را جذب کرده و در اطراف او همواره نور علم و دانش پرتو افکن بوده است،و او به قدر استعداد خود از این بزرگواران بهره برده است و پهلو به پهلوی مقام و مرتبه سامی ذوحظ علیم و رتبه خاصه امامت و ولایت قدم زده است و به وسیله ریاضات حقهً شرعیه و عبادات جامعه ،شرایط حقیقیه و مواظبت بر ذکر خداوند عالم،موفق به مقامات کشف و شهود گشته است،در حدیث وارد است«من اخلص لله تعالی عمله اربعین صباحاً انفجر ینابیع الحکمهَ فی قلبه و من قلبه علی لسانه».یعنی:کسی که چهل روز عمل خود را برای خدا خالص گرداند خداوند چشمه هایی از حکمت در قلبش به وجود می آورد که از قلبش به زبانش جاری می شود.
و در حدیث دیگر می فرماید:«لیس العلم فی السماء فینزل علیکم و لا فی تخوم الارض فیخرج لکم تخلقو باخلاق الروحانین یظهر لکم». یعنی: علم در آسمان نیست که بر شما فرود آید و در شکم زمین نیست که بر شما بیرون آید بلکه اخلاق خود را با اخلاق روحانی بسازید تا علم برایتان آشکار شود.
و شکی نیست که حضرت علیا مخدره زینب(س) تمام مدت عمر فقط برای خداوند متعال بر می خواست و قدم می زد،چگونه منابع علوم در قلبش ظاهر نشود و چگونه از قلبش به زبانش جاری نشود؟از طرف دیگر کسی که معلم او رسول خدا(ص)،و امیر المومنین(ع) مربی او باشد و فاطمه زهرا(س) از پستان عصمت و طهارت به او شیر داده باشد طبیعی است که دارای قدرت بیان و فصاحت و بلاغت و علم و عمل و کمال به تمام معنی باشد. پس آنچه را که فاضل در بندی نقل کرده است جای تعجبی ندارد که علیا مخدره زینب(س) تمامی علم را از پدر بزرگوارش فرا گرفته است و مانند جمعی از اصحاب،چون:سلمان،ابوذر،رشید هجری و میثم تمار،دارای اسرار بوده است،و خطبه او در مجلس یزید بیانگر این مطلب است.و همچنین می گوید:حضرت زینب(س) افضل از آسیه و مریم بنت عمران است و بهترین دلیل ادعای ما کلام حضرت سجاد (ع) است که می فرماید:«یا عمه!انت بحمداللّه غیر عالمة غیرمعلمة و فهمة غیر مفهمة» مضمون آن یعنی:«ای عمه!بحمدالله تو ذاتاً دانا و آگاه هستی»و همچنین در بحارالانوار درا کمال الدین صدوق حالات او نقل شده،که.احمد بن ابراهیم گفت:در سال 262بر حکیمه دختر امام جواد (ع) وارد شدم،وی از پس پرده با من سخن می گفت،من گفتم آیا می توان به کسی که با زنی وصیّت نموده اقتدا نمود؟
حکیمه خاتون فرمود:در این امر به امام حسین(ع) اقتداء کن،که آن حضرت وصیت خویش را در ظاهر با خواهرش زینب در میان نهاد.
و در احکام و علوم هر چه برای ایشان ظاهر می گشت به علیا مخدّره حضرت زینب(س) منسوب بود،زیرا تقیه اقتضاء می کرد که احکام و علوم را به حضرت علی بن الحسین(ع) نسبت ندهند تا اسباب بد اندیشی و رذالت مخالفان فراهم شود. و از این خبر معلوم می شود که آن مخدّره دارای منزلت و مقام نیابت از امام بوده،و بدیهی است که این مقام آن چنان شریف و بلند مرتبه است که جز معصومین و بعضی از اولیای خاصهً الهی به آن مقام نایل نخواهند شد.شئونات جلیله و مقامات جمیله،نزدیک به مرتبه امامت و ولایت است لذا بلایا را با شهامت استقبال می کرد و در تمام موارد چنان مناعت طبع از خویش بروز می داد و همه جا هیبت ریاست منزلت خود را ابتکار می فرمود،که در خور هیچ سلطانی مقتدر نبود،چنان که در بین خطبه ها و کلمات او خواهی شنید و این شئونات مخصوص مقام نبوت و امامت است و آن مخدّره اگر دارای اصل و مرتبه امامت و ولایت نبود،ولی به جایگاهی رسیده بود که ما بین او و مرتبۀ امامت و ولایت دیگر واسطه نبود و اگر از این مقام تجاوز می کرد،به مرتبه ولایت و امامت نازل می گردید1.
کلاس های تدریس و تعلیم حضرت زینب(س)
جزائری می نویسد: در ایامی که امیرالمومنین (ع) در کوفه تشریف داشت،آن مکرمه در مجلسی در منزل خود برای زن ها تفسیر قران بیان می فرمود؛یکی از روزها در حالی که تأویل(کهیعص) را بیان می فرمود،امیرالمومنین(ع) وارد شد و فرمود:ای نور دیده!شنیدم تفسیر کهیعص را می نمائی عرض کرد:بلی یا ابتاه فدایت شوم،فرمود:ای نور دیده!آن رمزی است که در مصیبت وارده بر شما عزیزان پیغمبر(ص) وارد شده است، سپس مصایب و بلایایی را که بر آنها وارد می شد،برای آن مخدٌره بیان فرمود؛پس ناله و گریه آن مظلومه بلند شد.
در کتاب بحرالمصائب آمده است یک سال بعد از ورود امیرالمومنین(ع) به کوفه،زن های محترمه آن شهر توسط مردان خود به آن حضرت پیام فرستادند که آن چه شنیده و فهمیدیم جناب زینب خاتون عالمه و تالی تلو بتول و جگر گوشه رسول مانند مادرش ستوده سیرت و از جمله جهانیان برتر است،اگر اجازه فرمایید بامداد که یکی از اعیاد مخصوصه است در خدمتش مستفیض شویم، امیرالمومنین(ع) اجازه داد...پس زن های کوفه به مجلس آن مخدٌره آمدند و با کمال خضوع و خشوع به زیارتش نائل شدند و مقاصد و مطالب خویش را به عرض او رسانیده و از محضر آن بزرگوار استفاده کامل را بردند.
1.حسین،دریاب نجفی،زندگانی حضرت زینب(علیهالسلام)،تهران سازمان تبلیغات اسلامی،1364،ص28-25
پاره ای ازاحادیث که از مخدٌره نقل شده
در این بخش نام روایاتی که از آن بزرگوار نقل شده است آمده،و هر کدام در جای مناسب به تفصیل بیان خواهد شد:
1-حدیث ام ایمن از رسول خدا (ص)،درباره اخبار،وقایع و حوادثی که بعد از او بر اهل بیت عصمت وارد می شد.
2-حدیث خطبه فدکیه که از مادرش حضرت صدیقه کبری(ع) روایت می کند که شیعه و سنی در صحت صدور این خطبه متفق هستند.
3- وصیت پدرش امیرالمومنین (ع) هنگام ضربت خوردن به فرزندانش امام حسن و امام حسین(ع) که چگونه او را دفن نمایند و بیان قبری که حضرت نوح(ع) برای حضرت امیرالمومنین حفر نموده بود. و این که فرزندانش در دنیا به ناملایماتی چند گرفتار شوند و مردمی که ادعای دین دارند و خود را مسلمان شمارند به آنها اذیت و آزارها برسانند.
4-حدیث جفنه نزول مائده است که عمادالدین محمد علی الطوسی در کتاب ثاقب المناقب از حضرت زینب (س) روایت می کند که روزی رسول خدا (ص) بر حجره فاطمه (ع) وارد شد و از او طعام طلب کرد و آن مخدّره از خداوند مائده خواست و برای او آمد و حدیث طولانی است.
5- حدیث مشتمل بر حرمت صدقه بر اهل بیت(ع)
6- حدیث متضمن کیفیت ولادت حضرت امام حسین(ع)،که خراز رازی آن را در کتاب کفایةالاثر روایت کرده است.
7-حدیث درباره عبادت مادرش فاطمه(س)،که عبدالله محض از پدرش حسن مثنی و او از مادرش فاطمه بنت الحسین و او از عمه اش زینب کبری(س) روایت می کند که مادرم فاطمه زهرا(س) در محراب عبادت می ایستاد به قیام و قعود و سجود تا طلوع آفتاب مشغول بود و همواره برای مؤمنین دعا می کرد و هیچ گاه برای خود دعا نمی کرد؛ روزی امام حسین(ع) عرض کرد :ای مادر چرا برای خود دعا نمی کنی فرمود : فرزندم!الجار،ثُمٌ الدٌار.
عرفان و معرفت زینب(س)
زینب کبری(س) برای رسیدن به مرحله معرفت و شناخت که مقام والای بندگی است برنامه ها داشت و از دوران کودکی راه آن را می پیمود. او انسانی فوق العاده و دارای عقل و درایت بود تا جایی که با معرفت و شناختش از خدا،علی امیرالمومنین،پدر عرفان را به تعجب وا داشت.آنجا که گفت:
«با زبانی که «واحد» گفته ام «اثنین» نمی گوییم!!» زیرا مولا علی(ع) از زینب در دوران کودکی خواست بگوید :«واحد» بی درنگ زینب گفت:واحد،سپس خواست بگوید :«اثنین»زینب جواب نداد!چون ازعلتش پرسید او گفت: با زبانی که «واحد» گفته ام «اثنین» نی گویم!حضرت چون زینب را اینگونه دید، او را در آغوش گرفته و چشمانش را بوسید.
و در قضیه دیگری آمده است که امیر المومنین(ع) زینب را در آغوش گرفته بود،و او را نوازش می کرد،در این حالت زینب از پدر پرسید:«پدر جان! تو ما را دوست داری؟جواب داد:چگونه دوست ندارم که شما میوه دل من هستید.زینب گفت:این دوستی(حبّ) مخصوص خداوند است،شفقت و مهربانی برای ماست.»
حتی بدون شرح و تفسیر این حدیث هم روشن است که دختر دو یا سه ساله با این معرفت در چه درجه ای از معرفت سیر می کند و چگونه به مرتبه کمال رسیده است که امام سجاد در برابر او خضوع می کند و می گوید:«سپاس خداوند را که تو بدون معلم،دانا و بدون استاد،فهیمی»
و امام حسین(ع) در وداع آخر خطاب به خواهر عارفش می گوید: خواهرم زینب! مرا در نمازهای شب فراموش نکن1!!
عرفان در میدان عشق
هنگامی که ابا عبدالله الحسین(ع) در میدان عشق شهید شد،زینب از خیمه خارج گشت و رو به میدان قتلگاه آمد و گفت: وَ اَخاه وا اسیراهٌ واَهلُ بَیتاهُ،لَیتَ السماءُ اَطبقَت عَلَی الارض، وَ لَیتَ الجبال تَدَکدَکَت عالَی السهل.
1.علی اکبر،بابازاده، سیمای زینب کبری(س)،تهران،1381،ص92
سپس در کنار بدن پاره پاره برادر قرار گرفت و در حالیکه هزاران دشمن بی رحم او را احاطه کرده بودند، با خون گلوی برادر پیشانی خویش را رنگین کرد و سپس دستهای مبارکش را زیر جسد آن حضرت نموده کمی او را بلند کرد و گفت:
«بار الها! این قربانی کم را از ما آل محمد قبول کن.»
زینب پس از این جملات که همه را مبهوت کرده بود شروع به شیون کرد، آن چنان که دوست و دشمن را به گریه درآورد. نظیر این عمل را در مورد فرزندان خود کرد، آنان را پیش امام حسین آورد و با فروتنی گفت:
«خداوند جهاد را از زن برداشته بنابراین من نمی توانم جهاد کنم. ولی این دو قربانی را از من بپذیرید!! همان طوری که جدٌم خلیل الرٌحمن قبول فرمود!! حسین جان! اگر مجاز بودم و هزار جان داشتم همه را فدا می کردم.»
آری، زینب شناخت و معرفت را از علی و زهرا آموخت و با عبادت و نیایش آن را تحکیم بخشید. در طول زندگی اش نوافل را ترک نکرد،حتّی در مسیر شام، در سخت ترین دوران اسارت سجاده اش را کنار نگذاشت و آنی از یاد خدا غافل نماند. با عبادتها و ناله ها و ندبه هایش دشمن را وادار به عقب نشینی کرد و آل امیٌه را منقلب کرد و آنان را همره خود علیه یزید بسیج ساخت.
با این معرفت هنگامی که در کوفه سر از محمل بیرون کرد و خطاب به مردم با اشاره فرمود:«ساکت باشید!» نفس ها در سینه ها حبس گردیدند! و حتّی صدای زنگ شترها خاموش شد.
بدین وسیله دانستند که آن بانو با قدرت معنوی بر جامعه و قلبهای مردم مسلط است هر چند او همیشه از این قدرت استفاده نمی کند.
حجاب و عفت
حجاب و عفت براي زن همچون صدفي است براي گوهر كه آن را از گزند خطرها مصون مي دارد و در برابر بيگانگان و بد انديشان بيمه مي كند . از سوي ديگر اين عمل باعث آرامش جامعه به ويژه جوانان است و آنان را از گرفتاريهاي اخلاقي و جنسي بازداشته و خانواده ها را از متلاشي شدن ، گرايش به فساد و ... باز مي دارد .
قرآن مجيد در « سوره نور آيه 31» درباره حجاب بانوان تاكيد كرده است و زنان و دختران پيامبر و اهل پيت عصمت و طهارت به عنوان الگوهاي جامعه اسلامي از اين جهت مسئووليت بيشتري دارند . زيرا آنان انسان هايي داراي دو شخصيت هستند . چون علاوه بر خودشات به پيامبر خدا نيز نسبت داده مي شوند بنابراين بايد مراعات بسيار كنند . در « سوره احزاب، آيه 30 » مي خوانيم كه :
يا نساءَ النبِي من ياتِ بفاحشه مبينهٍ يُضاعَف لها العذاب ضعفَين .
زنان پيامبر هرگاه گرفتاري خلافي گردند، كيفر آنان دو برابر ديگران خواهد بود .
خداوند در آيه بعدي به طور صريح مي فرمايد :
اي زنان پيامبر ! شما مثل ساير زنان جامعه نيستند . هنگامي كه با مردان بيگانه برخورد مي كنيد به طوري سخن بگوئيد كه آنان حتي از آهنگ صدايتان سوء استفاده نكنند .
همچنين در « آيه 59 سوره احزاب » با مقدم داشتن زنان و دختران پيامبر بر ساير زنان جامعه مي فرمايد :
اي پيامبر خدا به زنان و دخترانت بگو كه روسري هاي بلند را بر خود فرو افكنند.
در آيه 215 سوره شعراء رسول خدا موظف مي گردد كه پيش از ديگران ، بستگان خود را نذار كند و آنان را به خدا و روز رستاخيز متوجه سازد . در سخني ديگر به آنان مي فرمايد : سوگند به خدا من اگر چه براي همگان پيامبرم ،ولي براي شما رسالت خصوصي دارم1.
يحيي مازني مي گويد :
من مدت زيادي در همسايگي خانه امير المومنين سكونت داشتم در طول اين مدت نه قامت زينب را ديدم و نه صداي او را شنيدم ! او هر گاه مي خواست جد
1.همان ص93
بزرگوارش را زيارت كند شبانه از خانه خارج مي شد . برادرش امام حسن از طرف راست ، امام حسين از طرف چپ و امير المومنين پيشاپيش او حركت مي كردند مولاي متقيان قبل از رسيدن به روضه مبارك پيامر چراغها را خاموش مي كرد .
روزي امام حسن از علت اين كار پرسيد حضرت علي در جواب فرمود نمي خواهم چشم بيننده اي به زينب خواهرت بيفتد .
اگر چه زن موجودي اجتماعي است و مي توالند مانند مردان فعال باشد و با حفظ حجاب و تقواي لازم در تمام امور اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي و ... نقش خويش را ایفا كند ، ولي زينب (س) در شرايط عادي نخواست خود را نشان دهد و از پرده عفعف خارج شود . حتي در شهادت مادر وپدر كسي زينب را نديد . اما در صحنه كربلا و تعقيب نهضت حسیني وظيفه اي ديگر پيش آمد .
او اين درس ها را از مادرش زهرا فرا گرفت كه حتي از مرد بيگانه نابينايي كه به خانه اش آمد دوري گزيند . او نه تنها راضي نبود چشم نامحرم به او بيفتد بلكه خود را نيز از نگاه به نامحرم خودداري مي كرد ولي در هنگامي كه حمايت از ولايت علي (ع) و ستيز با غاصبين ، تكليف ديگري را رقم زد . در حاليكه ميان زنان و كنيزان حركت مي كرد به مسجد آمد ،پرده اي آويختند و ايشان از پشت پرده آغاز سخن نمود .
پرستش ونيايش
حضرت زينب سلام الله عليها با معرفت و شناخت خدا در راه او و براي رضاى او حركت مي كرد. عمرش را به امورى اختصاص داد كه هدف نهايي آن كسب رضاى الهى بود. بيشتر ساعات زندگاني او به عبادت سپرى مى شد.
از سوى ديگر در خانواده اى جشم به جهان گشود و رشد و نمو يافت كه همه پايه گذاران عبادت و عبوديت بودند و ديگران عبادت و نيايش را از آنان آموختند1.
1.همان ص 83
عبادت خانواده زينب
قرآن مجيد به صراحت بيان مى كند كه رسول خدا نصف شب و گاهى دو ثلث شب را به عبادت میگذراند و هرگز احساس خستگی نمي كرد آن چنان ييش مى رفت كه همسرانش گاهى بر وى تذكر مي دادند:
شما نيازي به اين همه عبادت نداريد زيرا خداوند شما را در غفران هميشگي قرار داده است .
ايشان در جواب مي فرمودند :
او لَم اَكونَ عَبدا شكوراً
آيا بنده سپاسگزار خدا نباشم ؟
باز قرآن شهادت مي دهد كه آن بزرگوار آنقدر به نيايش و نماز پرداخت كه پاهايش متورم گشت و خداوند به او تذكر داد كه ما خواهان اين همه زحمت ومشقت نيستيم.
اميرالمومنين در عبادت و نيايش الهي به آنچنان كمالات و قربي رسيد كه خداوند بر وجود او مباهات كرد و آياتي درباره او نازل فرمود . از جمله ،آيه نهم سوره زمر است كه طبق نقل اكثر مفسرين در شان آن بزگوار آمده است .
« ابن ابي الحديد » امام اهل سنت معتزلي درباره عبادت آن حضرت مي نويسد :
عابدان نيايش و پرستش الهي را از علي (ع) آموختند . امير المومنين غرق عبادت بود و هر گز نماز شب را ترك نكرد . حتي در شبي كه تهاجم عمومي بود و حمله همگاني آغاز شد و سرنوشت جنگ رقم خورد (ليله الهرير ) علي (ع) نماز شب را ترك نكرد !
زماني كه تیرهاي دشمن از راست و چپ و بالاي سر او مي باريد ،سجاده نماز شبش را باز كرد و در شبي چنين حساس از آن باز نماند .
مادرش فاطمه نيز همچون جد و پدرش اَ عبَدالناس ( يعني عابدترين مردم ) بود ، آن چنان عاشقانه و خستگي ناپذير عبادت مي كرد كه پاهاي مباركش مانند پدر بزرگوارش ورم كرده بود . امام حسن (ع) مي گويد :
شبي مادرم را ديدم كه تا طلوع فجر مشغول عبادت بود .
امام حسن و امام حسن نيز غرق عبادت خدا بودند و براي كسب رضاي الهي با پاي پياده به زيارت خانه خدا مشرف مي شدند ،بیشتر ایام را به روزه داري مي گذراندند ، و در بعضي روايات آمده كه در شبانه روز هزار ركعت نماز مي گذراندند . در حال نماز يا در مقدمات آن رنگ رخسار شان از ترس خدا و عظمت خالق به زردی مي گراييد!
حضرت زينب در آغوش چنين جدي بزرگوار ،پدر و مادري عارف و عابد و در كنار برادراني كه در عبادت حد و مرز نمي شناختند تكامل يافت و در حقيقت وارث همه آنان گشت .
عبادت زينب (س) در كربلا
كربلا سرزمين عض و عبادت است و كاروان حسني با ياري دادن دين خدا و ريختن خون پاك خود آن ارزشمند تر كرد و به جهانيان شناسداند . زينب كبري (س) نيز در صف عاشقان به عبادت مي پرداخت . او شب عاشورا را با امام حسن (ع) درد و دل كرد و سرنوشت آينده و تكليف پر مسئوليت خويش را ترسيم كرد . ا.و بيشتر آن شب را به راز و نياز و خواندن قرآن و نماز پرداخت و تا صبح چنين گذشت .
دختر امام حسين (ع) حضرت فاطمه صغري گويد :
و اما عَمَتي فَانها لَم تَزل قائمه في تلك اليله ، اي عشاره من المحرم في محرابها تستغيثُ الي ربها و ما هدات لنا عين و لاسكنت لَنا زَفرهُ.
عمه ام زينب ، شب عاشورا در محراب عبادتش پيوسته مشغول عبادت بود و با خدا راز و نياز مي كرد و از او ياري مي طلبيد ، تمام چشم ها در اين شب ، گريان و پريشان بود .
حضرت امام سجاد (ع) مي فرمايد :
ما تَرَكت تَهجدَها لله طوُلَ دَهرِها حتي ليله الحادي عَشر من المحرم
زينب كبري هرگز در عمرش نافله شب را ترك نكرد ، حتي شب يازدهم (شام عاشورا ) كه غرق گرفتاري و ماتم عزيزان بود .
نماز نشسته ؟!
در شرع مقدس اسلام نمازهاي نافله را مي توان ايستاده يا نشسته خواند، ولي بايد دانست كه ثواب نماز ايستاده ، دو برابر نماز نشسته است . حضرت زينب همچون ساير اهل بيت به اين نمازها و تهجدها اهميت بسيار مي داد و هميشه آنها را ايستاده برگزار مي كرد . امام سجاد (ع) مي فرمايد :
زينب در طول راه شام هرگز نافله شبانه را ترك نكرد و با تمام گرفتاري و مصائب وارده به موقع آن را انجام مي داد . شبي ديدم عمه ام نشسته نماز مي خواند ! و اين برايم بي اسبقه بود . علت آن را جويا شدم . او در جوايم گفت :براي اينكه سه روز است در اثر گرسنگي دچار ضعف گشته ام . آنگاه امام خود اضافه مي كند : عمه ام زينب سهم خوراك خويش را به بچه ها تقسيم كرده بود زيرا در شبانه روز فقط يك عدد نان بما مي دادند .
شمه اي از فضايل زينب (س)
اين بانوي بزگوار به مانند مادر بزگوار خود ، حضرت فاطمه (ع) ابعاد مختلف وجودي داشته است كه ما به گوشه اي از آنها اشاره مي كنيم .
شكي نيست بزرگترين وسيله تقرب به درگاه پروردگار متعال و وصول به مقام قرب و كمال ،عبادت و بندگي در پيشگاه مقدرس او است و هر كس به هر مرتبه و مقام كه رسيده از اين راه دست يافته است . اين آيه تامل برانگيز و جالب قرآن كريم اساساً هدف خلقت را عبادت ذكر كرده و مي فرمايد :
و ما خَلَقتُ الجِن و الانس الا ليَعبِدونَ .
نيافريديم جن و انس را جز براي آن كه مرا بپرستند»
البته عبادت خدا صرفاً به خواندن چند ركعت نماز و يا انجام ساير عبادتهاى بدنى و مالى به تنهايي نيست، بلكه معناى عبادت- چنان كه علماي لغت ذكر كرده اند- غايت خضوع و ئسليم و اظهار ذلت در پيشگاه خداي تعالي است كه نماز و روزه و ساير اعمال، مصاديقى است از آن مفهوم كلى و راهى است براى رسيدن به آن مقام عالى كه به دستور شرع مقدس و رهبران اسلام بايد انجام داد. و اين را هم بايد دانست كه عبادت دوجنبه دارد: جنبة فعل و جنبة ترك، و به همان گونه كه در مداواى بيمار پرهيز از غذاهاى مضر مهمتر از انجام كارهاى لازم و خوردن دارو است، در باب عبادت و رسيدن به كمال انسانيت و هدف خلقت نيز، ترك گناه مهمتر از به جا آوردن و انجام عبادتهاي بدني و مالى است و از همين رو در رواياث فرموده اند: « ان اَشَدَ العباده الوَرَع ؛ سخت ترين عبادت ، ورع و پارسايي از گناه است » و فرمودند « اَفضلُ العباده العفافُ؛ بهترين عبادتها پاكدامني و پارسايي است »
بارى دامنة اين بحث وسيع است و ما به همين چند جمله اكتفا كرده و شاهد اين سخن را از زندگانى بانوى قهرمان داستان كربلا، حضرت زينب كبري (س) براي خواننده محترم مي آوريم :
از نيشابوري (ييك از مورخان ) نقل شده كه گفته است :
« زينب در فصااحت و بلاغت و پارسايي و عبادت همانند پدرش علي (ع) و مادرش فاطمه (س) بود .»
از برخي تاريخ نگاران ديگر نقل شده كه مي نويسد : «تهجد و شب زنده داري زينب (س) در تمام مدت عمرش – حتي در شب يازدهم محرم – ترك نشد . از حضرت سجاد (ع) روايت شده كه فرمود در آن شب عمه ام زينب را ديدم در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است »
مرحوم بيرجندي در كبريت / احمر مي گويد : زا برخي مقاتل معتبرازامام سجاد (ع) نقل نشده كه فرمود : عمه ام زينب با تمام مصيبتهايي كه بر او وارد شده از كربلا تا شام هيچ گاه نوافل خود را ترك نكرد .
نيز روايت كرده كه چون امام حسين (ع) براي وداع زينب آمد از جمله سخناني كه به او فرمود اين بود :
« يا اُختاهُ لا تَنسيني في صلاه اليلِ ؛ خواهر جان مرا در نماز شب فراموش نكن .»
در باره شب عاشوراي زينب (س) از كتاب مثير الحزان از فاطمه دختر امام حسن (ع) نقل شده كه درباره حضرت زينب مي گويد :
« وَ اما عَمتي زَينَبُ، فَانها لَم تعَزَل قائمهً في تِلكَ اليله – اَي عاشره من المُحرَمِ . في محرابها تستغيثُ الي رَبها ، و ما هدات لَنا عينٌ و لاسكنَتَ لَ
زینب(س) مرجع فکری و عملی
دخت بزرگ علی(ع) و یادگار پنج تن آل عبا تمام فضائل انسانی را از آنان به ارث برده بود. در علم و فصاحت و بلاغت،وارث امیرالمومنین علی(ع)بود،گویا سخنان علی از حلقوم و زبان زینب جاری می گشت.
او وارث خاندانی بود که سر سخت ترین دشمن آنان «یزید» درباره شان گفت:
اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش را از پیامبر به ارث برده و آن راهمراه شیرخوارگی از پستان مادر می مکند!!
امام زین العابدین(ع) پس از شهادت پدر به شدت مریض بود.از سویی ضعف جسمی و از سوی دیگر سختگیری های شدید بنی امیه سبب ناتوانی ایشان در جوابگویی به مراجعین بی شمار شده بود.زینب کبری با شایستگی تمام جانشین ایشان شد،مرجع فکری و علمی جهان تشیع گردید و فتاوی لازم را صادر نمود تا از این طریق نیاز شرعی و علمی مردم را برطرف سازد و امام معصوم را نیز که از سوی«اُمویان»مورد تهدید بود نجات دهد.
اگر فرماندار مدینه آن بانو را به دستور یزید تبعید کرد به دلیل همین مرجعیت فکری و علمی بود که مورد توجه هزاران انسان فداکار و مؤمن بود1.
زینب و مرجعیت حدیثی
حضرت زینب(س) از سال شش هجری تا شصت و یک هجری از نور اهل بیت استفاده نمود و زندگی اش فقط یک سال و نیم بعد از شهادت امام حسین(ع) دوام یافت.زینب(س) مَحرم راز دل مادر بود و بیشترین احادیث فاطمه زهرا(ع)،از طریق ایشان روایت گردیده است.
مرحوم«طبرسی»در کتاب «اعلام الوری»و«جاحِظ»در کتاب«البیان والتبیین»به این حقیقت اشاره می کنند و می گویند:خلاصه کلام ای که زینب،عقیله بنی هاشم احادیث زیادی را از مادرش فاطمه نقل نموده است.
1.علی اکبر،بابازاده، سیمای زینب کبری(س)،تهران،1381،ص66
حتی ابن ابی الحدید در جلد شانزدهم شرح نهج البلاغه اش خطبه مفصل و تاریخی فاطمه زهرا(ع) را از دختر پنج ساله آن حضرت، زینب کبری، نقل نموده است.
مرحوم صدوق رضوان الله علیه که یکی از بزرگان شیعه است بسیاری از احادیث حضرت زهرا را از زبان زینب(س) آورده است.
فاضل در بندی می نویسد:زینب آنچنان شایسته بود که توانست علوم«بلایا و منایا» را از پدرش امیرالمومنین به دست آورد و همچون سلمان،میثم و رشید هجری و...از گذشته و آینده جهان و سرنوشت افراد خبر دهد که مهمترین این اخبار حدیث شریف «اُم ایمن»است که اوضاع کربلا،احوال شهدا و اسرای اهل بیت را از پیش نقل نموده و این حدیث را به امام سجاد و دیگران توضیح داد.
زینب از جد بزرگوارش رسول خدا،پدرش علی مرتضی،مادرش فاطمه زهرا،برادرانش امام مجتبی و سیدالشهدا،اسماء و دیگر شخصیت ها،احادیث بسیاری نقل نمود و امام سجاد،عبدالله بن عباس،عبدالله بن جعفر،فاطمه صغری دختر امام حسین و دیگر راویان حدیث از ایشان احادیثی را نقل کرده اند.
در این زمینه علما و دانشمندان و محدثین بزرگ اهل سنت نیز اتفاق نظر دارند که زینب زنی فوق العاده تیز هوش،عاقل،فصیح و بلیغ بود و احادیث بسیاری از مادرش فاطمه،ام سلمه،اسماء و...نقل نموده است1.
کلاس تفسیر برای بانوان کوفه
امیرالمومنین علی(ع) پس از ربع قرن خانه نشینی سرانجام زمام حکومت اسلامی را به دست گرفت و مردم کوفه در جنگ بصره(جمل) با فداکاری تمام از آن حضرت حمایت کردند، آن بزرگوار طی نامه ای از مردم آن شهر تشکر کرد و مرکز حکومت را نیز از مدینه به کوفه انتقال داد.آنگاه دستور داد زینب کبری در کنار شوهرش با احترامی خاص به این شهر منتقل گردد.بدین صورت زینب کبری در طول پنج سال خلافت علی(ع) در این شهر سکونت یافت و مورد احترام زنان و مردان بود.
1.همان.ص67
زنان کوفه متوجه علوم و کمالات زینب(س) شدند و نمایندگانی به حضور علی(ع) فرستادند که اجازه دهد از محضر دخترش استفاده کنند،زیرا این دختر تجسم زهرا(ع) در میان مردم کوفه بود.از آن پس کلاس درس شروع شد و جنب و جوش عجیبی در میان زنان کوفه به وجود آمد.
زنان کوفه در این مجالس بر تفقه دینی و اطلاعات قرانی دست می یافتند و سرشار از علم و کمال به منزل برمی گشتند.
زینب روزی در کلاس درس به تفسیر«سوره مریم»رسید،خواست نخستین آیه این سوره را شرح دهد.امیرالمومنین از موضوع باخبر شد،از دخترش پرسید:
ای نوردیده!شنیده ام برای بانوان کوفه تفسیر«کهیعص» را بیان می کنی؟گفت:بلی.علی(ع)فرمود:این کلمه رمزی است بر مصیبت شما اهل بیت. سپس اوضاع کربلا را تشریح کرد و حضرت زینب با صدای بلند شروع به گریه کرد.
آری زینب(س) در علم و تقوی، فصاحت و بلاغت به مادرش زهرا(ع) و پدرش علی(ع) مشابهت داشت.او پنج سال تمام برای زنان کوفه تعلیم و تدریس کرد و جایگاه خاص اهل بیت را به آنان شناساند.به این دلیل،زنان او را با دل و جان دوست داشتند1.
علم و دانش علیا مخدّره زینب(س)
از نظر عقل و دین؛علم و دانش از بهترین سجایای بشری و ارزشمند ترین صفات انسانی است، و این انسان نشاًت یافتهً از خاک، ارزشی پیدا نمی کند مگر بداشتن علم و دانش،و تا انسان فاقد علم و دانش باشد ارزشی ندارد.قرآن کریم می فرماید:«هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون» یعنی:آیا کسانی که عالم هستند با کسانی که جاهل هستند برابرند؟آری علم و دانش آدمی را به حقایق امور راهنمایی می کند و موجبات رسیدن به سعادت و کمال و رضایت خداوند را فراهم می آورد.و همان طور که در حدیثی از رسول خدا (ص) نقل شده که ایشان بین دو نفر که یکی عالم و دیگری عابد بود فرمود:«فضل العالم علی العابد کفضلی علی
1. همان،ص69
ادنی رجل من امتی».یعنی:برتری عالم نسبت به عابد مانند برتری من نسبت به پائین ترین شخص امت من است.و نیز فرمود: اهل بیت من خاندان علم هستند و همچنان که اطفال از شیر تغذیه می کنند،امت من از دانش و بینش اهل بیت من می آشامند،هر کس بیشتر از سرچشمه فضیلت و علم آنها بهره مند گردد،درونش روشن تر گردد.
و حضرت زینب(س) حامل علم و دانش بود که با نیروی الهام در وجودش نقش بسته بود؛چنان چه شیخ جعفر نقدی هم می فرماید: علم آن علیا مخدره مانند علم سایر صنوف بشری نیست و از باب علم امامت سیراب گشته،و از سنخ معلومات ما نیست،بلکه به وسیله الهامات غیبیه و افاضات نبویه و تعلیمات علویه(که معلمین مادی جهان را بدان راهی نیست )علم و دانش را فرا گرفته،و با نیروی ایمان بوده که توانسته از منبع علم غیبی سرچشمه بگیرد،و از تهذیب نفس جد و پدر و دو برادر والا گوهر خود علم و تربیت فرا گیرد.مَثل علیا مخدره زینب(ع) و علم؛مانند براده و آهن ربا است.آن مخدره به قوه مغناطیسیه گردد ذرات قدس نبوی و علوی و حسنی و حسینی را جذب کرده و در اطراف او همواره نور علم و دانش پرتو افکن بوده است،و او به قدر استعداد خود از این بزرگواران بهره برده است و پهلو به پهلوی مقام و مرتبه سامی ذوحظ علیم و رتبه خاصه امامت و ولایت قدم زده است و به وسیله ریاضات حقهً شرعیه و عبادات جامعه ،شرایط حقیقیه و مواظبت بر ذکر خداوند عالم،موفق به مقامات کشف و شهود گشته است،در حدیث وارد است«من اخلص لله تعالی عمله اربعین صباحاً انفجر ینابیع الحکمهَ فی قلبه و من قلبه علی لسانه».یعنی:کسی که چهل روز عمل خود را برای خدا خالص گرداند خداوند چشمه هایی از حکمت در قلبش به وجود می آورد که از قلبش به زبانش جاری می شود.
و در حدیث دیگر می فرماید:«لیس العلم فی السماء فینزل علیکم و لا فی تخوم الارض فیخرج لکم تخلقو باخلاق الروحانین یظهر لکم». یعنی: علم در آسمان نیست که بر شما فرود آید و در شکم زمین نیست که بر شما بیرون آید بلکه اخلاق خود را با اخلاق روحانی بسازید تا علم برایتان آشکار شود.
و شکی نیست که حضرت علیا مخدره زینب(س) تمام مدت عمر فقط برای خداوند متعال بر می خواست و قدم می زد،چگونه منابع علوم در قلبش ظاهر نشود و چگونه از قلبش به زبانش جاری نشود؟از طرف دیگر کسی که معلم او رسول خدا(ص)،و امیر المومنین(ع) مربی او باشد و فاطمه زهرا(س) از پستان عصمت و طهارت به او شیر داده باشد طبیعی است که دارای قدرت بیان و فصاحت و بلاغت و علم و عمل و کمال به تمام معنی باشد. پس آنچه را که فاضل در بندی نقل کرده است جای تعجبی ندارد که علیا مخدره زینب(س) تمامی علم را از پدر بزرگوارش فرا گرفته است و مانند جمعی از اصحاب،چون:سلمان،ابوذر،رشید هجری و میثم تمار،دارای اسرار بوده است،و خطبه او در مجلس یزید بیانگر این مطلب است.و همچنین می گوید:حضرت زینب(س) افضل از آسیه و مریم بنت عمران است و بهترین دلیل ادعای ما کلام حضرت سجاد (ع) است که می فرماید:«یا عمه!انت بحمداللّه غیر عالمة غیرمعلمة و فهمة غیر مفهمة» مضمون آن یعنی:«ای عمه!بحمدالله تو ذاتاً دانا و آگاه هستی»و همچنین در بحارالانوار درا کمال الدین صدوق حالات او نقل شده،که.احمد بن ابراهیم گفت:در سال 262بر حکیمه دختر امام جواد (ع) وارد شدم،وی از پس پرده با من سخن می گفت،من گفتم آیا می توان به کسی که با زنی وصیّت نموده اقتدا نمود؟
حکیمه خاتون فرمود:در این امر به امام حسین(ع) اقتداء کن،که آن حضرت وصیت خویش را در ظاهر با خواهرش زینب در میان نهاد.
و در احکام و علوم هر چه برای ایشان ظاهر می گشت به علیا مخدّره حضرت زینب(س) منسوب بود،زیرا تقیه اقتضاء می کرد که احکام و علوم را به حضرت علی بن الحسین(ع) نسبت ندهند تا اسباب بد اندیشی و رذالت مخالفان فراهم شود. و از این خبر معلوم می شود که آن مخدّره دارای منزلت و مقام نیابت از امام بوده،و بدیهی است که این مقام آن چنان شریف و بلند مرتبه است که جز معصومین و بعضی از اولیای خاصهً الهی به آن مقام نایل نخواهند شد.شئونات جلیله و مقامات جمیله،نزدیک به مرتبه امامت و ولایت است لذا بلایا را با شهامت استقبال می کرد و در تمام موارد چنان مناعت طبع از خویش بروز می داد و همه جا هیبت ریاست منزلت خود را ابتکار می فرمود،که در خور هیچ سلطانی مقتدر نبود،چنان که در بین خطبه ها و کلمات او خواهی شنید و این شئونات مخصوص مقام نبوت و امامت است و آن مخدّره اگر دارای اصل و مرتبه امامت و ولایت نبود،ولی به جایگاهی رسیده بود که ما بین او و مرتبۀ امامت و ولایت دیگر واسطه نبود و اگر از این مقام تجاوز می کرد،به مرتبه ولایت و امامت نازل می گردید1.
کلاس های تدریس و تعلیم حضرت زینب(س)
جزائری می نویسد: در ایامی که امیرالمومنین (ع) در کوفه تشریف داشت،آن مکرمه در مجلسی در منزل خود برای زن ها تفسیر قران بیان می فرمود؛یکی از روزها در حالی که تأویل(کهیعص) را بیان می فرمود،امیرالمومنین(ع) وارد شد و فرمود:ای نور دیده!شنیدم تفسیر کهیعص را می نمائی عرض کرد:بلی یا ابتاه فدایت شوم،فرمود:ای نور دیده!آن رمزی است که در مصیبت وارده بر شما عزیزان پیغمبر(ص) وارد شده است، سپس مصایب و بلایایی را که بر آنها وارد می شد،برای آن مخدٌره بیان فرمود؛پس ناله و گریه آن مظلومه بلند شد.
در کتاب بحرالمصائب آمده است یک سال بعد از ورود امیرالمومنین(ع) به کوفه،زن های محترمه آن شهر توسط مردان خود به آن حضرت پیام فرستادند که آن چه شنیده و فهمیدیم جناب زینب خاتون عالمه و تالی تلو بتول و جگر گوشه رسول مانند مادرش ستوده سیرت و از جمله جهانیان برتر است،اگر اجازه فرمایید بامداد که یکی از اعیاد مخصوصه است در خدمتش مستفیض شویم، امیرالمومنین(ع) اجازه داد...پس زن های کوفه به مجلس آن مخدٌره آمدند و با کمال خضوع و خشوع به زیارتش نائل شدند و مقاصد و مطالب خویش را به عرض او رسانیده و از محضر آن بزرگوار استفاده کامل را بردند.
1.حسین،دریاب نجفی،زندگانی حضرت زینب(علیهالسلام)،تهران سازمان تبلیغات اسلامی،1364،ص28-25
پاره ای ازاحادیث که از مخدٌره نقل شده
در این بخش نام روایاتی که از آن بزرگوار نقل شده است آمده،و هر کدام در جای مناسب به تفصیل بیان خواهد شد:
1-حدیث ام ایمن از رسول خدا (ص)،درباره اخبار،وقایع و حوادثی که بعد از او بر اهل بیت عصمت وارد می شد.
2-حدیث خطبه فدکیه که از مادرش حضرت صدیقه کبری(ع) روایت می کند که شیعه و سنی در صحت صدور این خطبه متفق هستند.
3- وصیت پدرش امیرالمومنین (ع) هنگام ضربت خوردن به فرزندانش امام حسن و امام حسین(ع) که چگونه او را دفن نمایند و بیان قبری که حضرت نوح(ع) برای حضرت امیرالمومنین حفر نموده بود. و این که فرزندانش در دنیا به ناملایماتی چند گرفتار شوند و مردمی که ادعای دین دارند و خود را مسلمان شمارند به آنها اذیت و آزارها برسانند.
4-حدیث جفنه نزول مائده است که عمادالدین محمد علی الطوسی در کتاب ثاقب المناقب از حضرت زینب (س) روایت می کند که روزی رسول خدا (ص) بر حجره فاطمه (ع) وارد شد و از او طعام طلب کرد و آن مخدّره از خداوند مائده خواست و برای او آمد و حدیث طولانی است.
5- حدیث مشتمل بر حرمت صدقه بر اهل بیت(ع)
6- حدیث متضمن کیفیت ولادت حضرت امام حسین(ع)،که خراز رازی آن را در کتاب کفایةالاثر روایت کرده است.
7-حدیث درباره عبادت مادرش فاطمه(س)،که عبدالله محض از پدرش حسن مثنی و او از مادرش فاطمه بنت الحسین و او از عمه اش زینب کبری(س) روایت می کند که مادرم فاطمه زهرا(س) در محراب عبادت می ایستاد به قیام و قعود و سجود تا طلوع آفتاب مشغول بود و همواره برای مؤمنین دعا می کرد و هیچ گاه برای خود دعا نمی کرد؛ روزی امام حسین(ع) عرض کرد :ای مادر چرا برای خود دعا نمی کنی فرمود : فرزندم!الجار،ثُمٌ الدٌار.
عرفان و معرفت زینب(س)
زینب کبری(س) برای رسیدن به مرحله معرفت و شناخت که مقام والای بندگی است برنامه ها داشت و از دوران کودکی راه آن را می پیمود. او انسانی فوق العاده و دارای عقل و درایت بود تا جایی که با معرفت و شناختش از خدا،علی امیرالمومنین،پدر عرفان را به تعجب وا داشت.آنجا که گفت:
«با زبانی که «واحد» گفته ام «اثنین» نمی گوییم!!» زیرا مولا علی(ع) از زینب در دوران کودکی خواست بگوید :«واحد» بی درنگ زینب گفت:واحد،سپس خواست بگوید :«اثنین»زینب جواب نداد!چون ازعلتش پرسید او گفت: با زبانی که «واحد» گفته ام «اثنین» نی گویم!حضرت چون زینب را اینگونه دید، او را در آغوش گرفته و چشمانش را بوسید.
و در قضیه دیگری آمده است که امیر المومنین(ع) زینب را در آغوش گرفته بود،و او را نوازش می کرد،در این حالت زینب از پدر پرسید:«پدر جان! تو ما را دوست داری؟جواب داد:چگونه دوست ندارم که شما میوه دل من هستید.زینب گفت:این دوستی(حبّ) مخصوص خداوند است،شفقت و مهربانی برای ماست.»
حتی بدون شرح و تفسیر این حدیث هم روشن است که دختر دو یا سه ساله با این معرفت در چه درجه ای از معرفت سیر می کند و چگونه به مرتبه کمال رسیده است که امام سجاد در برابر او خضوع می کند و می گوید:«سپاس خداوند را که تو بدون معلم،دانا و بدون استاد،فهیمی»
و امام حسین(ع) در وداع آخر خطاب به خواهر عارفش می گوید: خواهرم زینب! مرا در نمازهای شب فراموش نکن1!!
عرفان در میدان عشق
هنگامی که ابا عبدالله الحسین(ع) در میدان عشق شهید شد،زینب از خیمه خارج گشت و رو به میدان قتلگاه آمد و گفت: وَ اَخاه وا اسیراهٌ واَهلُ بَیتاهُ،لَیتَ السماءُ اَطبقَت عَلَی الارض، وَ لَیتَ الجبال تَدَکدَکَت عالَی السهل.
1.علی اکبر،بابازاده، سیمای زینب کبری(س)،تهران،1381،ص92
سپس در کنار بدن پاره پاره برادر قرار گرفت و در حالیکه هزاران دشمن بی رحم او را احاطه کرده بودند، با خون گلوی برادر پیشانی خویش را رنگین کرد و سپس دستهای مبارکش را زیر جسد آن حضرت نموده کمی او را بلند کرد و گفت:
«بار الها! این قربانی کم را از ما آل محمد قبول کن.»
زینب پس از این جملات که همه را مبهوت کرده بود شروع به شیون کرد، آن چنان که دوست و دشمن را به گریه درآورد. نظیر این عمل را در مورد فرزندان خود کرد، آنان را پیش امام حسین آورد و با فروتنی گفت:
«خداوند جهاد را از زن برداشته بنابراین من نمی توانم جهاد کنم. ولی این دو قربانی را از من بپذیرید!! همان طوری که جدٌم خلیل الرٌحمن قبول فرمود!! حسین جان! اگر مجاز بودم و هزار جان داشتم همه را فدا می کردم.»
آری، زینب شناخت و معرفت را از علی و زهرا آموخت و با عبادت و نیایش آن را تحکیم بخشید. در طول زندگی اش نوافل را ترک نکرد،حتّی در مسیر شام، در سخت ترین دوران اسارت سجاده اش را کنار نگذاشت و آنی از یاد خدا غافل نماند. با عبادتها و ناله ها و ندبه هایش دشمن را وادار به عقب نشینی کرد و آل امیٌه را منقلب کرد و آنان را همره خود علیه یزید بسیج ساخت.
با این معرفت هنگامی که در کوفه سر از محمل بیرون کرد و خطاب به مردم با اشاره فرمود:«ساکت باشید!» نفس ها در سینه ها حبس گردیدند! و حتّی صدای زنگ شترها خاموش شد.
بدین وسیله دانستند که آن بانو با قدرت معنوی بر جامعه و قلبهای مردم مسلط است هر چند او همیشه از این قدرت استفاده نمی کند.
حجاب و عفت
حجاب و عفت براي زن همچون صدفي است براي گوهر كه آن را از گزند خطرها مصون مي دارد و در برابر بيگانگان و بد انديشان بيمه مي كند . از سوي ديگر اين عمل باعث آرامش جامعه به ويژه جوانان است و آنان را از گرفتاريهاي اخلاقي و جنسي بازداشته و خانواده ها را از متلاشي شدن ، گرايش به فساد و ... باز مي دارد .
قرآن مجيد در « سوره نور آيه 31» درباره حجاب بانوان تاكيد كرده است و زنان و دختران پيامبر و اهل پيت عصمت و طهارت به عنوان الگوهاي جامعه اسلامي از اين جهت مسئووليت بيشتري دارند . زيرا آنان انسان هايي داراي دو شخصيت هستند . چون علاوه بر خودشات به پيامبر خدا نيز نسبت داده مي شوند بنابراين بايد مراعات بسيار كنند . در « سوره احزاب، آيه 30 » مي خوانيم كه :
يا نساءَ النبِي من ياتِ بفاحشه مبينهٍ يُضاعَف لها العذاب ضعفَين .
زنان پيامبر هرگاه گرفتاري خلافي گردند، كيفر آنان دو برابر ديگران خواهد بود .
خداوند در آيه بعدي به طور صريح مي فرمايد :
اي زنان پيامبر ! شما مثل ساير زنان جامعه نيستند . هنگامي كه با مردان بيگانه برخورد مي كنيد به طوري سخن بگوئيد كه آنان حتي از آهنگ صدايتان سوء استفاده نكنند .
همچنين در « آيه 59 سوره احزاب » با مقدم داشتن زنان و دختران پيامبر بر ساير زنان جامعه مي فرمايد :
اي پيامبر خدا به زنان و دخترانت بگو كه روسري هاي بلند را بر خود فرو افكنند.
در آيه 215 سوره شعراء رسول خدا موظف مي گردد كه پيش از ديگران ، بستگان خود را نذار كند و آنان را به خدا و روز رستاخيز متوجه سازد . در سخني ديگر به آنان مي فرمايد : سوگند به خدا من اگر چه براي همگان پيامبرم ،ولي براي شما رسالت خصوصي دارم1.
يحيي مازني مي گويد :
من مدت زيادي در همسايگي خانه امير المومنين سكونت داشتم در طول اين مدت نه قامت زينب را ديدم و نه صداي او را شنيدم ! او هر گاه مي خواست جد
1.همان ص93
بزرگوارش را زيارت كند شبانه از خانه خارج مي شد . برادرش امام حسن از طرف راست ، امام حسين از طرف چپ و امير المومنين پيشاپيش او حركت مي كردند مولاي متقيان قبل از رسيدن به روضه مبارك پيامر چراغها را خاموش مي كرد .
روزي امام حسن از علت اين كار پرسيد حضرت علي در جواب فرمود نمي خواهم چشم بيننده اي به زينب خواهرت بيفتد .
اگر چه زن موجودي اجتماعي است و مي توالند مانند مردان فعال باشد و با حفظ حجاب و تقواي لازم در تمام امور اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي و ... نقش خويش را ایفا كند ، ولي زينب (س) در شرايط عادي نخواست خود را نشان دهد و از پرده عفعف خارج شود . حتي در شهادت مادر وپدر كسي زينب را نديد . اما در صحنه كربلا و تعقيب نهضت حسیني وظيفه اي ديگر پيش آمد .
او اين درس ها را از مادرش زهرا فرا گرفت كه حتي از مرد بيگانه نابينايي كه به خانه اش آمد دوري گزيند . او نه تنها راضي نبود چشم نامحرم به او بيفتد بلكه خود را نيز از نگاه به نامحرم خودداري مي كرد ولي در هنگامي كه حمايت از ولايت علي (ع) و ستيز با غاصبين ، تكليف ديگري را رقم زد . در حاليكه ميان زنان و كنيزان حركت مي كرد به مسجد آمد ،پرده اي آويختند و ايشان از پشت پرده آغاز سخن نمود .
پرستش ونيايش
حضرت زينب سلام الله عليها با معرفت و شناخت خدا در راه او و براي رضاى او حركت مي كرد. عمرش را به امورى اختصاص داد كه هدف نهايي آن كسب رضاى الهى بود. بيشتر ساعات زندگاني او به عبادت سپرى مى شد.
از سوى ديگر در خانواده اى جشم به جهان گشود و رشد و نمو يافت كه همه پايه گذاران عبادت و عبوديت بودند و ديگران عبادت و نيايش را از آنان آموختند1.
1.همان ص 83
عبادت خانواده زينب
قرآن مجيد به صراحت بيان مى كند كه رسول خدا نصف شب و گاهى دو ثلث شب را به عبادت میگذراند و هرگز احساس خستگی نمي كرد آن چنان ييش مى رفت كه همسرانش گاهى بر وى تذكر مي دادند:
شما نيازي به اين همه عبادت نداريد زيرا خداوند شما را در غفران هميشگي قرار داده است .
ايشان در جواب مي فرمودند :
او لَم اَكونَ عَبدا شكوراً
آيا بنده سپاسگزار خدا نباشم ؟
باز قرآن شهادت مي دهد كه آن بزرگوار آنقدر به نيايش و نماز پرداخت كه پاهايش متورم گشت و خداوند به او تذكر داد كه ما خواهان اين همه زحمت ومشقت نيستيم.
اميرالمومنين در عبادت و نيايش الهي به آنچنان كمالات و قربي رسيد كه خداوند بر وجود او مباهات كرد و آياتي درباره او نازل فرمود . از جمله ،آيه نهم سوره زمر است كه طبق نقل اكثر مفسرين در شان آن بزگوار آمده است .
« ابن ابي الحديد » امام اهل سنت معتزلي درباره عبادت آن حضرت مي نويسد :
عابدان نيايش و پرستش الهي را از علي (ع) آموختند . امير المومنين غرق عبادت بود و هر گز نماز شب را ترك نكرد . حتي در شبي كه تهاجم عمومي بود و حمله همگاني آغاز شد و سرنوشت جنگ رقم خورد (ليله الهرير ) علي (ع) نماز شب را ترك نكرد !
زماني كه تیرهاي دشمن از راست و چپ و بالاي سر او مي باريد ،سجاده نماز شبش را باز كرد و در شبي چنين حساس از آن باز نماند .
مادرش فاطمه نيز همچون جد و پدرش اَ عبَدالناس ( يعني عابدترين مردم ) بود ، آن چنان عاشقانه و خستگي ناپذير عبادت مي كرد كه پاهاي مباركش مانند پدر بزرگوارش ورم كرده بود . امام حسن (ع) مي گويد :
شبي مادرم را ديدم كه تا طلوع فجر مشغول عبادت بود .
امام حسن و امام حسن نيز غرق عبادت خدا بودند و براي كسب رضاي الهي با پاي پياده به زيارت خانه خدا مشرف مي شدند ،بیشتر ایام را به روزه داري مي گذراندند ، و در بعضي روايات آمده كه در شبانه روز هزار ركعت نماز مي گذراندند . در حال نماز يا در مقدمات آن رنگ رخسار شان از ترس خدا و عظمت خالق به زردی مي گراييد!
حضرت زينب در آغوش چنين جدي بزرگوار ،پدر و مادري عارف و عابد و در كنار برادراني كه در عبادت حد و مرز نمي شناختند تكامل يافت و در حقيقت وارث همه آنان گشت .
عبادت زينب (س) در كربلا
كربلا سرزمين عض و عبادت است و كاروان حسني با ياري دادن دين خدا و ريختن خون پاك خود آن ارزشمند تر كرد و به جهانيان شناسداند . زينب كبري (س) نيز در صف عاشقان به عبادت مي پرداخت . او شب عاشورا را با امام حسن (ع) درد و دل كرد و سرنوشت آينده و تكليف پر مسئوليت خويش را ترسيم كرد . ا.و بيشتر آن شب را به راز و نياز و خواندن قرآن و نماز پرداخت و تا صبح چنين گذشت .
دختر امام حسين (ع) حضرت فاطمه صغري گويد :
و اما عَمَتي فَانها لَم تَزل قائمه في تلك اليله ، اي عشاره من المحرم في محرابها تستغيثُ الي ربها و ما هدات لنا عين و لاسكنت لَنا زَفرهُ.
عمه ام زينب ، شب عاشورا در محراب عبادتش پيوسته مشغول عبادت بود و با خدا راز و نياز مي كرد و از او ياري مي طلبيد ، تمام چشم ها در اين شب ، گريان و پريشان بود .
حضرت امام سجاد (ع) مي فرمايد :
ما تَرَكت تَهجدَها لله طوُلَ دَهرِها حتي ليله الحادي عَشر من المحرم
زينب كبري هرگز در عمرش نافله شب را ترك نكرد ، حتي شب يازدهم (شام عاشورا ) كه غرق گرفتاري و ماتم عزيزان بود .
نماز نشسته ؟!
در شرع مقدس اسلام نمازهاي نافله را مي توان ايستاده يا نشسته خواند، ولي بايد دانست كه ثواب نماز ايستاده ، دو برابر نماز نشسته است . حضرت زينب همچون ساير اهل بيت به اين نمازها و تهجدها اهميت بسيار مي داد و هميشه آنها را ايستاده برگزار مي كرد . امام سجاد (ع) مي فرمايد :
زينب در طول راه شام هرگز نافله شبانه را ترك نكرد و با تمام گرفتاري و مصائب وارده به موقع آن را انجام مي داد . شبي ديدم عمه ام نشسته نماز مي خواند ! و اين برايم بي اسبقه بود . علت آن را جويا شدم . او در جوايم گفت :براي اينكه سه روز است در اثر گرسنگي دچار ضعف گشته ام . آنگاه امام خود اضافه مي كند : عمه ام زينب سهم خوراك خويش را به بچه ها تقسيم كرده بود زيرا در شبانه روز فقط يك عدد نان بما مي دادند .
شمه اي از فضايل زينب (س)
اين بانوي بزگوار به مانند مادر بزگوار خود ، حضرت فاطمه (ع) ابعاد مختلف وجودي داشته است كه ما به گوشه اي از آنها اشاره مي كنيم .
شكي نيست بزرگترين وسيله تقرب به درگاه پروردگار متعال و وصول به مقام قرب و كمال ،عبادت و بندگي در پيشگاه مقدرس او است و هر كس به هر مرتبه و مقام كه رسيده از اين راه دست يافته است . اين آيه تامل برانگيز و جالب قرآن كريم اساساً هدف خلقت را عبادت ذكر كرده و مي فرمايد :
و ما خَلَقتُ الجِن و الانس الا ليَعبِدونَ .
نيافريديم جن و انس را جز براي آن كه مرا بپرستند»
البته عبادت خدا صرفاً به خواندن چند ركعت نماز و يا انجام ساير عبادتهاى بدنى و مالى به تنهايي نيست، بلكه معناى عبادت- چنان كه علماي لغت ذكر كرده اند- غايت خضوع و ئسليم و اظهار ذلت در پيشگاه خداي تعالي است كه نماز و روزه و ساير اعمال، مصاديقى است از آن مفهوم كلى و راهى است براى رسيدن به آن مقام عالى كه به دستور شرع مقدس و رهبران اسلام بايد انجام داد. و اين را هم بايد دانست كه عبادت دوجنبه دارد: جنبة فعل و جنبة ترك، و به همان گونه كه در مداواى بيمار پرهيز از غذاهاى مضر مهمتر از انجام كارهاى لازم و خوردن دارو است، در باب عبادت و رسيدن به كمال انسانيت و هدف خلقت نيز، ترك گناه مهمتر از به جا آوردن و انجام عبادتهاي بدني و مالى است و از همين رو در رواياث فرموده اند: « ان اَشَدَ العباده الوَرَع ؛ سخت ترين عبادت ، ورع و پارسايي از گناه است » و فرمودند « اَفضلُ العباده العفافُ؛ بهترين عبادتها پاكدامني و پارسايي است »
بارى دامنة اين بحث وسيع است و ما به همين چند جمله اكتفا كرده و شاهد اين سخن را از زندگانى بانوى قهرمان داستان كربلا، حضرت زينب كبري (س) براي خواننده محترم مي آوريم :
از نيشابوري (ييك از مورخان ) نقل شده كه گفته است :
« زينب در فصااحت و بلاغت و پارسايي و عبادت همانند پدرش علي (ع) و مادرش فاطمه (س) بود .»
از برخي تاريخ نگاران ديگر نقل شده كه مي نويسد : «تهجد و شب زنده داري زينب (س) در تمام مدت عمرش – حتي در شب يازدهم محرم – ترك نشد . از حضرت سجاد (ع) روايت شده كه فرمود در آن شب عمه ام زينب را ديدم در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است »
مرحوم بيرجندي در كبريت / احمر مي گويد : زا برخي مقاتل معتبرازامام سجاد (ع) نقل نشده كه فرمود : عمه ام زينب با تمام مصيبتهايي كه بر او وارد شده از كربلا تا شام هيچ گاه نوافل خود را ترك نكرد .
نيز روايت كرده كه چون امام حسين (ع) براي وداع زينب آمد از جمله سخناني كه به او فرمود اين بود :
« يا اُختاهُ لا تَنسيني في صلاه اليلِ ؛ خواهر جان مرا در نماز شب فراموش نكن .»
در باره شب عاشوراي زينب (س) از كتاب مثير الحزان از فاطمه دختر امام حسن (ع) نقل شده كه درباره حضرت زينب مي گويد :
« وَ اما عَمتي زَينَبُ، فَانها لَم تعَزَل قائمهً في تِلكَ اليله – اَي عاشره من المُحرَمِ . في محرابها تستغيثُ الي رَبها ، و ما هدات لَنا عينٌ و لاسكنَتَ لَ
منبع : http://zeynaby.com/
+ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 6:40 توسط
|