گیرم که رد کنی دل مارا ، خدا که هست

محمد سهرابی از شعرای جوان در عرصه ادبیات مذهبی است، که در خلق غزل مرثیه‌های یک دست قلمی استوار دارد.

سهرابی عضو انجمن ادبی “آرام دل ” است، که اشعار وی در مجموعه اشعار عاشورایی با نام “آرام دل ” منتشر شده است.

شعر زیر با نگاهی خاص به مناظره عاشقانه بین حضرت ابا عبدالله حسین علیه‌السلام و حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) اشاره دارد:

گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست
باشد محل نده قسم مرتضی که هست

وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست
چادر نماز حضرت خیر النسا که هست

یک گوشه می‌نشینم و حرفی نمی‌زنم
بیرون مکن مرا تو از این خانه، جا که هست

از درد گریه تکیه نده سر به نیزه‌ات
زینب نمرده شانه دارالشفا که هست

قربانیان خواهر خود را قبول کن
گیرم که نیست اکبر تو طفل ما که هست

گفتی که زن جهاد ندارد برو برو
لفظ «برو» چه داشت برادر؟ بیا که هست

خون را بیا به دست دو قربانی‌ام بکش
تو خون مکش به دست عزیزم حنا که هست

گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم
از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست

گفتی که بی تو سر نکنم خوب! نمی‌کنم
بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست

منبع : حریم یاس