ویژه نامه ولادت حضرت زینب (س)/ستارهی مدینه
محمد عابدی
زینت پدر
ستارهی مدینه وقتی به دنیا آمد، امام حسین علیهالسلام به سرعت خود را به پدر رساند و با اشتیاق خبر تولّد خواهرش را به او داد و منتظر لبخندی بر لب پدر شد، امّا در کمال شگفتی اشک پدر را دید که بر گونهاش جاری شد. حسین سبب گریه پدر را پرسید.
امام فرمود: «فرزندم به زودی خواهی دانست.»(۱)
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنید، گریان شد... .
«فلما احضرتها اخذها رسول الله و ضمّها الی صدره الشریف و وضع خده المنیف علی خدّها فبکی بُکاءً عالیا و سال الدّمع علی محاسنه الشریف جاریا فقالت فاطمه: لماذا بکائک؟ لا ابکی الله عینیک یا ابتاه!، فقال صلیاللهعلیهوآله : یا بنیّه فاطمهُ فاعلمی ان هذه البنت بعدک و بعدی تُبتلی بالبلایا تردّ علیها مصائب شتی و رزایا، فبکت فاطمه علیهاالسلام عند ذلک ثم قالت: یا اب فما ثواب من بکی علیها و علی مصائبها؟، فقال: یا بضعتی و قرّه عینی! ان من بکی علیها و علی مصائبها یکون ثواب بکائه کثواب من بَکی اخویها،؛
وقتی زینب را حاضر کردند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را گرفت و به سینهی شریفش چسبانید و صورت مبارک خود را به صورتش نهاد و بلند گریست [چنان که[ اشک از محاسن شریف او روان شد، فاطمه علیهاالسلام پرسید: [ای پدر گرامی[ گریهات برای چیست؟ خدا نگریاند دو چشم شما را!، فرمود: ای دختر من، ای فاطمه! بدان که بعد از تو و بعد از من این دختر، گرفتار بلاها خواهد شد و مصیبتهای گوناگون بر وی وارد خواهد شد.،
در این لحظه فاطمه علیهاالسلام به شدت گریست و پرسید: ای پدر! ثواب کسی که بر او و مصیبت هایش گریه کند، چیست؟، فرمود: ای پاره تن من و روشنی چشمم! هر کس بر او و مصیبتهایش گریه کند، ثواب گریهاش مانند ثواب کسی است که بر دو برادر او [حسن و حسین] گریه کند،... .»(۴)
سیمای زینب
بانویی بلند بالا با چهرهای نورانی، قوی اندام، دارای فصاحت و بلاغتی علی گونه و عصمت و حیائی فاطمی، حلم و بردباری حسنی و شجاعتی حسینی، از وی بانویی کم نظیر ساخته بود.(۵)
دوران کودکی
۱ ـ مقام وحدانیت
زینب علیهاالسلام از همان کودکی دارای کمالات معنوی و علمی بود چنان که امیرمؤمنان را به شگفتی وامیداشت. آن گونه که ملامحمد تقی، معروف به شهید ثالث، در مجالس المتقین و ابی سعید سبزواری در مصابیح القلوب مینویسند: «حضرت زینب علیهاالسلام همراه با ابوالفضل العباس علیهاالسلام در دوران کودکی، کنار امیرمؤمنان علیهالسلام نشسته بودند، حضرت رو به ابوالفضل کرد و گفت: فرزندم بگو یک، او گفت یک. آن گاه از او خواست بگوید دو، ولی ابوالفضل علیهالسلام پاسخ داد: پدر! با زبانی که یک گفتهام دو نمیگویم، (منظورش وحدانیت خدا بود) امام علیهالسلام از خوشحالی فرزندش را بوسید. آن گاه زینب علیهاالسلام پرسید: پدر! ما را دوست داری!، فرمود: چگونه شما را دوست نداشته باشم، شما میوه دل من هستید.،
زینب علیهاالسلام عرض کرد: لایجتمع حبّان فی قلب مؤمن حب اللّه و حب الاولاد و ان کان ولابد فالحب لله تعالی و الشفقه للاولاد؛ دو محبت در قلب مؤمن جمع نمیشود [هم] حب خدا و [هم] حب اولاد اگر چارهای نباشد پس دوستی مخصوص خداست و شفقت و مهربانی برای اولاد.،»(۶) آری زینب از همان کودکی صاحب علم و کمال بود.
۲ ـ ایثار در کودکی
نمونه دیگر از اسناد تاریخی، حکایت از ایثار حضرت زینب علیهاالسلام در دوران کودکی دارد که این نیز بیانگر رشد کمال انسانی وی در طفولیت است.
از جمله در ریاحین الشریعه میخوانیم: «روزی علی علیهالسلام مهمانی به خانه آورد ولی در منزل غذایی نبود، حضرت از فاطمه علیهاالسلام سؤال کرد: آیا غذایی داریم.، حضرت فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: فقط یک قرص نان داریم که برای زینب نگه داشتهام.، حضرت زینب علیهاالسلام که در رختخواب ولی بیدار بود، گفت: مادر نان را برای مهمان ببرید، من صبر میکنم.،(۷)
۳ ـ مهر برادر
از همان کودکی علاقهای عجیب به برادرش امام حسین علیهالسلام داشت چنان که زینب کوچک هنگامی که گریه میکرد، تنها در آغوش برادرش آرام میگرفت. این رفتار فاطمه زهرا علیهاالسلام را شگفت زده کرده بود. به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عرض کرد:پدر من از چنین رفتاری تعجب میکنم. این گونه محبت بیش از حدّ معمول است. زینب بدون دیدن حسین شکیبایی ندارد و اگر بوی حسین را نشود، جان از تنش بیرون میرود.،
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وقتی این حکایت را شنید، آه از سینه برکشید و اشک بر چهرهاش روان شد و فرمود: ای نور چشم من این دختر با حسین علیهالسلام به سفر کربلا خواهد رفت و رنجها خواهد دید...،»(۸) جدایی بیاندازی!»(۹)
زینب علیهاالسلام
ام کلثوم، ام عبدالله، ام الحسن، ام المصائب، ام الرزایا، ام النوائب، و... کنیههای این بانوی بزرگوار است و القاب مبارکش که بیش از ۶۰ مورد ذکر شده عبارتند از: عالمه غیر معلمه، فهیمه غیرمفهمه، کعبه الرزایا، نائبه الزهرا، نائبه الحسین، ملیکه النساء، عقیله النساء، عدیله الخامس من اهل الکساء، شریکه الشهداء، ناموس رواق العظمه کفیله السجاد، سیده العقایل، سرابیها، سلاله الولایه، سقیقه الحسن، عقیله خدر الرساله، ولیده الفصاحه، رفیعه الولایه، البلیغه، الفصیحه، الکامله، عابده آل علی، صدیقه الصغری، موثقه، عقیله الطالبین، فاضله، شمسه قلاده جلالت، عقیله الوحی، نجمه سماء نباله، معصومه الصغری، قرینه النوائب، محبوبه المصطفی، قره عین مرتضی، صابره محتسب، ربه خدر القدس، قبله الرزایا، رفیعه الوحی، باب جعله الخطایا، خضره علی و فاطمه، ربیعه فضل، شریکه الحسین، بطله کربلا، عظیمه بلواها، عقیله قریش، باکیه، سلیله الزهرا، امین الله، آیه من آیات الله، عارفه، اهل التقی، لبیبه جزله عاقله، عقیله جلیله، امرأه عاقله، محدثه، ناوس کبریا، راضیه بالقدر و القضاء وحیده، شجاعه، زاهده، عامله.(۱۰)
ویژگیهای شخصیتی
هرچند برخی از القاب وی به ویژگیهای مهمّی در این بانوی بزرگوار اشاره دارد لیکن جا دارد، به چند ویژگی بارز از آن حضرت اشاره شود.
۱ ـ عبادت:
زینب علیهاالسلام در عبادت و بندگی خداوند، پیرو مادرش زهرا علیهاالسلام بود. اکثر شبها ر ابه تهجد و تلاوت قرآن صبح میکرد و به گفته برخی از مورخان شب بیداری یادگار فاطمه علیهاالسلام در طول عمرش، هرگز ترک نشد. حتّی در شب یازدهم محرم با آن همه خستگی و فرسودگی و مشاهده آن همه آلام روحی نماز شب خود را خواند. همچنین از امام سجّاد علیهالسلام نقل شده است که: «ان عمتی زینب کانت تودی صلواتها من قیام الفرائض و النوافل عند مسیرنا من الکوفه الی الشام و فی بعض المنازل کانت تصلی من جلوس لشده الجوع و الضعف منذ ثلات لیالٍ لانها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم و اللیله؛
عمهام زینب، نمازهای واجب و مستحبیاش را در طول مسیر کوفه به شام میخواند و در بعضی از توقفگاهها از شدت گرسنگی و ضعف در مدّت شبانه روز نمازش را نشسته خواند. چون آنچه از غذا سهم او بود، بین کودکان تقسیم میکرد. چون آن قوم به هر یک از ما یک گرده نان در شبانه روز میدادند.»(۱۱)
۲ ـ علم و دانش
بخشی از علم و دانش حضرت زینب علیهاالسلام از نوع اکتساب نیست، بلکه همچو سایر اهل بیت علیهمالسلام از منبع علوم غیبی است. از این روست که امام زین العابدین به وی «عالمه غیر معلمه» لقب میدهد. آری، این بانوی بزرگوار چنان مقام علمی والایی داشت که یک سال پس از ورود امیرمؤمنان علیهالسلام به کوفه زنان آن شهر از وی خواستند اجازه کسب فیض دهد و او در ایامی که در کوفه بود، مجلسی تشکیل داد و در خانه خود به زنان تفسیر قرآن درس میداد.(۱۲)
میگفتی، گفت: بلی، امام فرمود:
ای نور دیده این رمز است در مصیبت وارده بر شما عترت پیامبر صلیاللهعلیهوآله آن گاه مصائب وارده را شرح داد و حضرت زینب علیهاالسلام گریست.(۱۳)
۳ ـ کرامت و استجابت دعا
هر چند هزاران کرامت از این بانوی بزرگوار بروز کرده امّا فقط نمونهای را نقل میکنیم. مرحوم ثقه الاسلام نوری از سید محمدباقر سلطان آبادی نقل میکند: «به چشم درد شدیدی در چشم چپ مبتلا شدم. هرچه درمان کردم، اثری نداشت، به سلطان آباد آمدم و نزد پزشکان رفتم. آنجا هم فایدهای نکرد و بر عکس مریضیام شدید شد. بعضی از دکترها میگفتند قابل علاج نیست. برخی هم قول شش ماه بعد میدادند و من هر روز از روز قبل نالانتر میشدم تا این که سیاهی چشمم گرفته شد و دیگر نمیتوانستم بخوابم. در آن اوقات یکی از دوستانم برای خداحافظی به دیدنم آمد. او میخواست به کربلا برود. من هم با او راهی شدم. در منزل اول درد چشم شدیدتر شدو همه، مرا شماتت میکردند مگر یک نفر. بالاخره، به منزل دوم رسیدیم درد شدیدتر از قبل شد و ورم چشمم افزونتر. تا این که نزدیک سحر آرامش پیدا شد.
در عالم رؤیا عقیله بنی هاشم زینب کبری علیهاالسلام را دیدم که گوشهی مقنعهاش را به چشمم میکشید.
از خواب بیدار شدم و چشمم خوب شد. دوستانم باور نمیکردند، سوار شدیم در بین راه درد و ناراحتی احساس نمیکردم. من که همیشه ناراحت و عاجز بودم، پیش خود گفتم: کاش بستهی روی چشمم را باز میکردم. تا باز کردم، دیدم همه چیز را میبینم. صدا زدم که رفقا بیایید، همه آمدند و گفتند: کدام چشمت درد میکرد؟، گفتم:
چشم چپم بود.، هرچه نگاه کردند تفاوتی بین چشم چپ و راستم ندیدند.»(۱۴)
میخوانیم:
«شیخ عبدالرحمن جمهوری مصری (از علمای اهل سنت) نویسندهی کتاب مشارق الانوار، میگفت:
در گرفتاری سختی افتادم، با خود گفتم بر سر قبر حضرت زینب، دختر علی بروم، شاید گرفتاری رفع شود.
در کمال ناباوری آن مشکل من حل شد. به خدا سوگند! از حرم بیرون نیامدم، مگر با حاجت روا شده.»(۱۵)
۴ ـ معصومه
از دیگر ویژگیهای حضرت، مقام عصمت است؛ میدانیم که عصمت درجاتی دارد. مرتبهی عالی آن مخصوص اهل بیت علیهمالسلام است «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا»(۱۶) اما چون حضرت زینب علیهاالسلام نیز از طینت محمدی و مجاهده نفس برخوردار بود، توانست به مرتبهای از این عصمت دست یابد. لذا خود آن حضرت در برخی احتجاجات خود به این مقام اشاره میکند.
محقق ممقانی در تنقیح المقال مینویسد:
«در صورتی که عقیده به عصمت زینب داشته باشیم، گزاف نگفتهایم. آنان که بر حالات زینب در عاشورا و پس از آن واقف باشند، چگونه میتوانند عصمت آن بزرگوار را انکار کنند. چون اگر زینب عصمت نداشت، در آن مدتی که امام سجاد علیهالسلام بیمار بود، امام حسین مقداری از سنگینی بار امامت را به آن حضرت نمیسپرد.»(۱۷)
۵ ـ موثقه و صدیقه و امینه
حضرت زینب علیهاالسلام مورد اطمینان همه، خصوصا حضرت سید الشهدا و امام سجاد علیهماالسلام بود. لذا امام حسین علیهالسلام ودایع امامت را به وی سپرد و هر وقت امام سجاد علیهالسلام به بیان اخبار و احادیث میپرداخت و میخواست در ذهن مردم جای بگیرد، آن را به عمهاش مستند میکرد. ابن عباس نیز همین طور به زینب علیهاالسلام استناد میکرد با این که خود مقام والایی داشت ـ میگفت: «حدثتنا عقیلتنا.»(۱۸) روایت حضرت زینب را به مناسبت در فصلهای مختلف نقل خواهیم کرد.
از طرف دیگر حضرت، جزو صدیقین به شمار میرفت مقامی که اشخاص محدودی بدان دست یافتهاند. و پیامبران بدان مقام فخر میکردند «انه کان صدیقا نبیّا»(۱۹) ابراهیم صدیق پیامبر بود. والاترین مقام صدیقین متعلق به علی امیرمؤمنان است(۲۰) و در زنان سابقه این مقام به حضرت مریم و در امت پیامبر به فاطمهی زهرا علیهاالسلام (۲۱) و آن گاه به حضرت زینب علیهاالسلام اختصاص دارد. لذا چون مادرش فاطمهی زهرا به صدیقهی کبری مشهور بود، به وی صدیقهی صغری میگفتند.
همچنین حضرت زینب امانتدار الهی بود و به مقام «امینه الله» رسید. زیرا اگر دارای چنان مقامی نمیبود، هرگز امام حسین علیهالسلام ودایع امامت را به وی نمیسپرد. آری او در سایه عبادت و بندگی به این مقام رسید.
در محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
چنانچه زینب علیهاالسلام در سال ۵ هجری متولّد شده باشد، تنها ۵ سال محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را درک کرده است. البته ۵ سالی که آکنده از مهر و عطوفت و خاطراتی برای تمام عمر بود.
آخرین خاطرهی وی از دورهی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مربوط به لحظهای است که هنگام رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین علیهماالسلام هر یک خوابی دیدند که دلالت بر وفات رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله داشت. لذا با ناله و تحیت به سوی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله حرکت کردند. در همین حال زینب علیهاالسلام نیز خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمد و گفت: یا رسول الله، یا جداه! دیشب خواب هولناکی دیدم. کانی بریح عاصفه انبعثت و اسودت الدنیا و ما فیها و اظلمتها و حرکتنی من جانب فرأیت شجره عظیمه فتعلقت بها من شده الریح قد قلعتها و القتها علی الارض ثم تعلقت علی غصن قوی من اغصان تلک الشجره فقلعتها ایضا ثم تعلقت بضرع آخر فکسرته ایضا. فتعلقت علی فرعین متصلین من فروعها فکسرتهما ایضا فاستیقضت من نوهی هذه؛
گویا باد سختی وزیدن گرفت به صورتی که دنیا و ما فیها را تاریک و ظلمانی کرد و من را [شدت باد] به سوئی میبرد. بالاخره درخت بزرگی به نظرم آمد، خود را به آن چسباندم. باد از شدت وزش، درخت را از ریشه کند و برزمین انداخت. من خود را به شاخهای محکم از شاخههای آن درخت آویختم. باد آن شاخه را نیز درهم شکست، به شاخهای دیگر آویزان شدم، آن را هم شکست، در آن حال به دو شاخه که به هم متصل بودند از فروع آن شاخه چسبیدم، اما آن دو را نیز شکست، و من وحشتزده از خواب برخاستم.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از شنیدن این خواب سیلاب اشک از دیدهاش جاری شد و به شدت گریست. آن گاه فرمود: ای نور دیده! آن درخت جد تو است که به زودی تندباد اجل او را از پای در خواهد آورد و آن شاخه نخست که به آن پناه بردی، مادر توست و شاخه دیگر پدرت و آن دو شاخه دیگر برادر تو حسن و حسین هستند که در مصیبت ایشان دنیا تاریک میشود و تو در مصیبت آنها جامه سیاه میپوشی.،»(۲۲) آری و در پی این خواب، با فاصلهای اندک رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به سوی جنان پر کشید و خاندان اهل بیت علیهمالسلام را در دنیا با مردمان منافق و کینهتوز تنها گذاشت.
با کوثر رسول صلیاللهعلیهوآله
بیگمان آنچه زینب علیهاالسلام از فضایل اخلاقی و کمالات نفسانی کسب کرد، مدیون پاکی و طهارت فاطمه زهرا علیهاالسلام و امیرمؤمنان بود. آری فاطمه علیهاالسلام که خود بانویی کمال یافته و تنها زن معصوم در حد رسول خدا و امامان علیهمالسلام بود، تربیت زینب علیهاالسلام را عهده دار بود و تا حدود شش سالگیِ زینب این وظیفه را به انجام رساند. زینب علیهاالسلام نیز خاطرات و
روایات فراوانی از این دوره، با خود دارد این خاطرات و روایات هرچند مربوط به دوران خردسالی اوست اما چون کیفیت رشد جسمی و روحی اهل بیت و حتی تولد آنان با دیگران متفاوت است، از این روی آنان قادرند از سنین کودکی احادیث و روایات را به طور دقیق ضبط و برای آیندگان نقل کنند. زینب علیهاالسلام نیز هر آنچه را از آن دوره دیده به خاطر سپرده و به عنوان مبلّغی توانا با نقل آن آیندگان را از مسیر حق و حقیقت مطلع کرده است. اوج این اطلاع رسانی تاریخی و سیاسی را میتوان به خطبهی فدکیّه مربوط دانست که زینب علیهاالسلام خطبه مادر را به طور کامل حفظ و برای آیندگان نقل کرد.
ما در این فرصت به برخی روایات
وی از فاطمهی زهرا علیهاالسلام اشاره میکنیم. روایاتی که همه، رنگ و بویی ولایی دارند و از شدّت اهتمام حضرت به بیان سخن حق پیرامون ولایت حکایت دارند و قبل از آن برای یقین به استحکام روایت وی از مادرش فاطمهی زهرا علیهاالسلام سخن چند تن از بزرگان را نقل میکنیم:
ابوالفرج اصفهانی: «زینب عقیله، دختر علی بن ابیطالب علیهماالسلام و مادرش فاطمه علیهاالسلام است. او همان کسی است که ابن عباس از او، کلام حضرت فاطمه علیهاالسلام را در فدک نقل میکند و میگوید: حدیث کرد مرا عقیلهی ما، زینب، دختر علی علیهالسلام ».
در انساب الطالبین میخوانیم: «زینب کبری علیهاالسلام دختر امیرمؤمنان علیهالسلام که کنیهاش ام الحسن بود از مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام روایت میکند.»(۲۳)
عامری از او روایت میکنند.»(۲۴)
(۲۵)
روایات در چند بخش ذکر میشود:
۱ ـ وسیلهی ارتباط خلق و خالق
ابوبکر (از محمد بن زکریا، جعفر بن محمد بن عماره کندی از پدرش، حسین بن صالح بن حی از دو نفر از بنیهاشم) از زینب دختر علی علیهالسلام نقل میکند که حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
«و نحن وسیلته فی خلقه و نحن خاصّته و محل قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثه انبیائه؛(۲۶) ما (اهل بیت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ) وسیلهی ارتباط خدا با مخلوقات هستیم، ما برگزیدگان خدا و جایگاه پاکی او هستیم، ما دلیلهای روشن خدا و وارث پیامبران الهی هستیم.»
۲ ـ جایگاه شیعیان
ابن حجاف (از محمد بن عمر بن حسن) از زینب علیهاالسلام و اشجع بلید بن سلیمان (از ابی حجاج، محمد بن عمرو هاشمی) از زینب علیهاالسلام نقل کرد که فاطمه علیهاالسلام فرمود: «ان رسول اللّه قال لعلیّ اما انک یابن ابی طالب و شیعتک فی الجنه و سیجیء اقوام ینتحلون حبّک ثمّ یمرقون من الاسلام کما یمرق السهم من الرمیه؛ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به علی علیهالسلام فرمود: ای پسر ابوطالب، تو و رهروان تو در بهشت هستید. به زودی اقوامی میآیند که از دوستی تو سخن میگویند آن گاه از اسلام مانند پرت شدن تیر از کمان، فرار میکنند.»(۲۷)
۳ ـ دوستی آل محمد
عن فاطمه بنت السجاد، علی بن الحسین زین العابدین، عن زینب، بنت امیرالمؤمنین عن فاطمه، بنت رسول اللّه، صلیاللهعلیهوآله قالت:
«الا من مات علی حبّ آل محمد مات شهیدا؛ آگاه باشید هرکس که بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید است.»(۲۸)
۴ ـ خطبه نور
طولانیترین روایتی که از حضرت زینب علیهاالسلام نقل شده و اعجاب همگان را که چگونه وی در سن ۵ سالگی توانسته این چنین سخنان نغزی را حفظ کند؟ بر انگیخته، مربوط به حدیثی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه حاضر میشود. و همراه آن حضرت جمعی از بانوان وارد میشوند. ابوبکر و عدهای از مهاجران و انصار نیز حاضر بودند، به احترام دختر رسول صلیاللهعلیهوآله پردهای سفید میآویزند. فاطمه علیهاالسلام قبل از هر گونه سخنی آهی از دل بر میکشد که بسیاری از حاضران میگریند. وقتی آرام میشوند، این گونه سخن میگوید:
اقرار به وحدانیت
... گواهی میدهم خدای جهان یکی است و جز او خدایی نیست. نشان این گواهی، درستی و بیآلایشی است. و پای بندان به این اعتقاد، دلهای با بینش و راهنمای رسیدن به آن چراغ دانش است. خدایی که چشمها او را نمیبینند و گمانها چگونگی او را نمیدانند.
فلسفه آفرینش
همه چیز را از هیچ پدید آورد و بی نمونهای انشا کرد؛ نه به آفرینش آنها نیازی داشت و نه از آن خلقت سودی برداشت؛ جز آن که خواست قدرتش را آشکار سازد و آفریدگان را بنده وار بنوازد... .
فلسفهی بعثت پیامبر
محمد صلیاللهعلیهوآله را برانگیخت تا کار خود را به اتمام برساند و آنچه را که مقدر ساخته بود، به انجام رساند. پیغمبر صلیاللهعلیهوآله دید هر فرقهای دینی برگزیده و هر گروه در روشنایی شعلهای خزیده. هر دستهای به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را که میشناسند، از خاطر ستودهاند. پس خدای بزرگ تاریکیها را به نور محمد صلیاللهعلیهوآله روشن ساخت و دلها را از تیرگی کفر بپراخت و پردههایی را که بر دیدهها افکنده بود، به یک سو انداخت. از روی گزینش و مهربانی جوار خویش را بدو ارزانی داشت و رنج این جهان که خوش نمیداشت از دل او برداشت و او را در جهان فرشتگان مقرب گماشت.
عهد بندگان با خدا
«شما بندگان خدا! نگهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احکام وامانتداران حق و رسانندگان آن به خلق هستید. حقی را از خدا بر عهده دارید و عهدی را که با او بستهاید، پذیرفتهاید.»
جایگاه اهل بیت علیهمالسلام :
ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تأویل کتاب الله را بر عهده ما گذاشت. حجتهای آن آشکار و آنچه دربارهی ماست پدیدار و برهان آن روشن و از تاریکی گمان به کنار و آوای آن در گوش مایهی آرام و قرار و پیرویش راهگشای روضهی رحمت پروردگار است.
تفسیر احکام در پرتو اهل بیت علیهمالسلام
حرامهای خدا را بیان کننده است و حلالهای او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده و شریعت را راهگشاینده. ایمان را واجب فرمود و با آن زنگ شرک را از دلهای شما زدود و با نماز، خودپرستی را از شما دور نمود. روزه را نشان دهندهی دوستی بی آمیغ ساخت و زکات را مایهی افزایش روزی بی دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایهی وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و بازداشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب بقای زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن پیمانه و وزن را مانع از کم فروشی و کاهش قرار داد.
تبعیت از نهی خدا:
فرمود مِیخواری نکنند تا تن و جان از پلیدی پاک سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع کرد تا راه عفت پویند و شرک را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یکتاپرستی جویند. پس چنان که باید ترس از خدا پیشهگیرید و جز مسلمان نمیرید... .
من فاطمهام
مردم! چنان که در آغاز سخن گفتم، من فاطمهام و پدرم محمد صلیاللهعلیهوآله همانا پیغمبری از میان شما به سوی شما آمد که رنج شما بر او دشوار بود و به گرویدن شما امیدوار و بر مؤمنان مهربان و غمخوار. اگر او را بشناسید میبینید او پدر من است نه پدر زنان شما و برادر پسر عموی من است نه مردان شما. او رسالت خود را به گوش مردم رساند. آنان را از عذاب الهی ترساند ... صبح ایمان را دمید و نقاب از چهره حقیقت فرو کشید... .
بعثت صعود به اوج عزت
در آن هنگام شما مردم بر کنار خاکدانی از آتش بودید، خوار و در دیده همگان بیمقدار. لقمهی هر خورنده و شکار هر درنده و لگدکوب هر رونده بودید. نوشیدنیتان آب گندیده و ناگوار، خوردنیتان پوست جانور و مردار بود. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه و همجوار تا آن که خدا با فرستادن پیغمبر خود شما را از خاک مذلّت برداشت و سرتان را به اوجرفعت برافراشت.
علی کیست؟
پس از آن همه رنجها که دید و خستگی که تحمل کرد، رزم آوران ماجراجو و سرکشان درندهخو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت نالیوش از هر سو به وی تاختند و با او نرد مخالفت باختند.
هرگاه آتش کینه افروختند، آن را خاموش ساخت و گاهی که گمراهی سربرداشت، یا مشرکی دهان به بیهودگی گشاد، برادرش علی باز نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و کار آنان را با دم شمشیر، یکسره ساخت.
نفاق رخ نمود اما شما در آن روزها در زندگی راحت، آسوده و در بستر امن و
آسایش غنوده بودید. وقتی خدای تعالی همسایگی پیغمبران را برای رسول خویش گزید، دو رویی آشکار شد و کالای دین بیخریدار. و گمراهی دعویدار و هر گمنامی سالار و هر یاوه گویی در کوی و برزن و در پی گرمی بازار. شیطان از کمین گاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت کرد و دید چه زود سخنش را شنیدید و سبک در پی او دویدید و در دام فریبش خزیدید و به آواز او رقصیدید... .»(۲۹)
الاثر) و ... .
در روایتی دیگر عبدالله بن محض از پدرش حسن مثنی و از مادرش فاطمه بنت الحسین و او از عمهاش زینب کبری روایت کرد که: «مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام در محراب به قیام و قعود و سجود میایستاد تا آن که آفتاب میزد و همواره برای مؤمنین و مؤمنات دعا میکرد و هیچ گاه برای خود دعا نمیکرد. روزی حسین علیهالسلام پرسید:
مادر! چرا برای خود دعا نمیکنی؟، فرمود: فرزندم اول همسایه بعدا خانه.،»(۳۰)
شهادت مادر
و سرانجام زینب کبری علیهاالسلام شاهد شهادت مظلومانهی مادرش علیهاالسلام نیز شد. آری آن گاه که امیرمؤمنان علیهالسلام فاطمه زهرا علیهاالسلام را کفن میکرد، به فرزندانش خطاب کرد:
یا زینب! یا ام کلثوم! یا فضه! یا حسن! یا حسین! عجله کنید و از مادر خود توشهای بردارید. در همان حال زینب علیهاالسلام و ام کلثوم در پیش روی پدر گریه میکردند. زینب پردهای بر صورت و پارچهای بر تن خود انداخته و دامن کشان میآمد و میگفت:
«یا رسول الله! الان حقّا فقد ناک.»(۳۱)
در سایه علی
ازدواج با عبدالله بن جعفر
پس از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام یگانه پناهگاه حضرت زینب علیهاالسلام ، پدر بزرگوارش علی بن ابی طالب علیهماالسلام بود و در همین دوره بود که حضرت زینب علیهاالسلام ازدواج کرد. وقتی وی به سن بلوغ رسید، بزرگان قبایل برای ازدواج با این ستارهی خاندان اهل بیت علیهمالسلام اعلام آمادگی میکردند. در این میان اشعث بن قیس کندی، قدم پیش گذاشت و او در سال دهم هجری همراه جمعی از قبیلهی خود مسلمان شده بود و بعد مرتد شد. وقتی ابوبکر به او دست یافت، به شرط این که قبول کند با خواهر کور ابوبکر ازدواج کند، او را آزاد کرد. لذا حضرت علی علیهالسلام نهیب زد که ای پسر بافنده، پسر ابو قحافه تو را متضرر کرد که خواهرش را به تو داد. اگر نام دختر مرا در میان نامحرمان ببری، جواب تو جز شمشیر نخواهد بود.
یکی از کسانی که به منزل حضرت رفت و آمد میکرد، عبدالله بن جعفر بود که حیا مانع او از ابراز کلامی در زمینه ازدواج میشد. بالاخره یک نفر از طرف او خدمت حضرت آمد و گفت:
«یا امیرالمؤمنین! شما میدانید که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به اولاد جعفر چقدر علاقه داشت و روزی نظر به آنها کرد و فرمود:
دخترانمان برای پسرانمان و پسرانمان از آن دخترانمان هستند.، بنابراین مناسب است زینب را به ازدواج عبدا... بن جعفر در آورید. و صداق او را صداق مادرش فاطمه علیهاالسلام چهارصد و هشتاد درهم معین فرمایید. حضرت پذیرفت و ازدواج در سال هفدهم هجری سرگرفت و به زودی جعفر بر اثر دعای حضرت به مال زیادی دست یافت و به جواد بخشنده معروف شد.»
شرط ازدواج
حضرت زینب با عبدا... شرط کرد که من به برادرم علاقه دارم و باید همه روزه به من اجازه دهی، حسین را زیارت کنم و حضرت علی علیهالسلام نیز شرط کرد که هرگاه حسین علیهالسلام ارادهی سفر کرد و زینب خواست همراهش باشد، عبدا... مانع نشود.(۳۲)
پس از ازدواج
نتیجه این ازدواج چهار فرزند پسر (علی، عون اکبر، محمد، عباس) و یک دختر به نام ام کلثوم بود.
امیرمؤمنان هر روز به خانه دخترش سر میزد و هرگاه که زینب علیهاالسلام قصد زیارت قبر پیامبر را میکرد، امام حسن علیهالسلام از یک طرف و امام حسین علیهالسلام از طرف دیگر او میرفتند و امیرمؤمنان کسی را میفرستاد که چراغهای مسجد را خاموش کند تا کسی او را نبیند.(۳۳)
________________________________________
۱ ـ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۳۸، به نقل از ریاض المصائب. ناسخ التواریخ، حضرت زینب علیهاالسلام ، ج ۱، ص ۴۵.
۲ ـ زینب الکبری، علامه جعفر نقدی، ص ۱۶.
۳ ـ درباره تولد حضرت زینب علیهاالسلام نظریههای مختلفی در کتب تاریخی نقل شده است، مانند: پنجم جمادی الاولی سال ششم، اوایل شعبان، ماه رمضان، دهه اخیر ربیع الثانی سال پنجم یا ششم یا هفتم هجری و ماه محرم سال پنجم، ولی دهه اخیر ربیع الثانی قول قویتر است. خصائص الزینبیه، ص ۵۵.
۴ ـ طراز المذهب، ص ۲، نقل از خصائص الزینبیه، ص ۵۳.
۵ ـ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۴۰.
۶ ـ مناقب خوارزمی، ج ۱، ص ۱۲۲، در کتاب زینب کبری علامه نقدی این سؤال (بگو یک ...) را به حضرت زینب علیهاالسلام نسبت داده است.
۷ ـ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۶۴.
۸ ـ خصائص زینبیه، ص ۲۵۵.
۹ ـ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۴۲.
۱۰ ـ این القاب، یک سر فصلی برای یک ویژگی حضرت است که به دلیل طولانی شدن از شرح و بسط خودداری و تنها به ارائه فهرست بسنده شد. برای مطالعه پیرامون هر لقب به خصائص زینبیه مراجعه کنید.
۱۱ ـ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۶۱ و خصائص زینبیه، ص ۱۲۰ نقل از کبریت احمر.
۱۲ ـ اختیار معرفه الرجال، ص ۱۲. نفس الرحمان، ص ۳۱۱. امالی طوسی، ص ۲۶۰ و بصائر الدرجات، ص ۳۴۳.
۱۳ ـ این مصیبتهاو رمزها توسط امام زمان در روایتی گشوده شد، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۲۳.
«اما پیرامون روایت امام سجاد علیهالسلام : «یا عمه اسکتی ففی الباقی من الماضی اعتبار وانت بحمدالله عالمه غیر معلمه فَهِمه غیر مفهمه ...» (سفینه البحار، ج ۱، ص ۵۵۸، بلاغات النساء ص ۲۳.) سید نور الدین جزایری مینویسد:
«از این جا چند مطلب معلوم میشود: اول: مسلم است که حضرت زینب علیهاالسلام دارای این مرتبه بوده که حضرت این را بیان کرده است.
دوم: در این بیان، حضرت خواست شئونات آن مخدره را ظاهر سازد.
سوم: حضرت خواست تلافی نماید به عمه، چنان چه حضرت زینب علیهاالسلام در کربلا تسلی داد فرزند برادر را و... برخی ملک را نبیند آن را «محدث» گویند ... و علیا حضرت به درجه الهام و محدثه نائل شده چنان چه حضرت سجاد میفرماید «عالمه غیرمعلمه» صریح در طریق الهام است و چون از القاب آن مخدره، محدثه و مخبره بوده، ظاهر این است که دارای این درجه هم بوده و معلوم است کسی که دارای مرتبه الهام باشد، محدث بودن چندان مرتبتی نباشد نسبت به مقام او. چه این که خادم و خادمه اهل بیت رسالت علیهمالسلام سلمان و فضّه [محدث و] محدثه بودهاند.» (خصائص
زینبیه، ص ۷۹.)
۱۴ ـ زندگانی زینب کبری، شهید دستغیب، ص ۱۹.
۱۵ ـ وقایع الایام، تبریزی، ص ۳۰۲.
۱۶ ـ احزاب/۳۳.
۱۷ ـ تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۹ و زینب کبری، علامه نقدی، ص ۶۳.
۱۸ ـ مقاتل الطالبین، ص ۶۰، طراز المذهب، ص ۲۹۴.
۱۹ ـ مریم/۴۱.
۲۰ ـ تفسیر کنز الدقایق، ج ۲، ص ۵۲۴.
۲۱ ـ وافی جرء ۲، ج ۳، ص ۷۴۵ روی عن الامام موسی بن جعفر علیهالسلام انه قال «ان فاطمه صدیقه الشهیده...»
۲۲ ـ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۵۰، نقل از بحرالمصائب.
۲۳ ـ همان، ص ۵۱.
۲۴ ـ معجم رجال خویی، ج ۲۳، ص ۱۹۰.
۲۵ ـ کامل الزیارات، باب ۸۸، ص ۲۶۰.
۲۶ ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۱۱.
۲۷ ـ مجمع الزواید، ج ۱۰، ص ۲۱ و ج ۹، ص ۲۸۹، لالی الاخبار، ج ۴، ص ۳۲۵.
۲۸ ـ دلایل الامامه طبری، ج ۳. (مسند فاطمه زهرا سیدحسین شیخ الاسلامی، ص ۳۸۷).
۲۹ ـ نقل از نهج الحیات، روایت فوق که تنها به گزیدهای از آن اکتفا شد به طرق مختلف از حضرت زینب علیهاالسلام نقل شده است: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۱۰؛ وسایل الشیعه، ج ۱، ص ۱۳ و ۱۴ و بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۰۷.
۳۰ ـ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۷۳.
۳۱ ـ همان، ص ۵۱ و بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۹.
۳۲ ـ ریاحین الشریعه، ج ۱۳، ص ۴۱
و ترجمه زینب کبری، ص ۸۹ و ۱۲۸.
۳۳ ـ همان، ص ۶۰. موسسه جهانی سبطین