اربعین حسینی در نگاه اندیشمندان

وارث پيامبران الهي


* آيةا... عبدا... جوادي آملي
امام حسين (ع) وارث پيامبران الهي است و نهضت او همسو با نهضت آنان است. امام حسين (ع) براي اثبات اينکه نهضت او مانند
قيام موساي کليم است، گام به گام، آياتي را که درباره حضرت موسي(ع) نازل شده بود، قرائت مي فرمودند. مثلاً هنگام خروج از مدينه اين آيه را تلاوت کرد: «فخرج منها خائفاً يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين». اين همان آيه اي است که درباره خروج حضرت موسي از مصر نازل شده بود. حضرت سيدالشهدا(ع) زمان ورود به مکه، آيه «و لما توجه تلقاء مدين قال عسي ربي أن يهديني سواء السبيل» را خواندند که اين آيه نيز درباره ورود حضرت موسي به مَدًيَن نازل شده است. نيز آن حضرت در سفر خود از يحياي شهيد، اين گونه سخن گفتند: «·ن من هوان هذه الدنيا علي ا... تعالي أنه أُتي برأس يحيي بن زکريا (ع) ·لي بغي من بغايا بني ·سرائيل و الرأس ينطق بالحجة عليهم»؛ «از فرومايگي دنيا همين بس که سرِ يحيي را براي ناپاکي از ناپاکان اسرائيلي هديه بردند و سرِ آن حضرت با منطق و برهان با آنان سخن گفت».
مقصود امام حسين (ع) اين بود که بزودي سر آن حضرت را نيز به ناپاکي که انديشه اسرائيلي دارد، هديه خواهند داد. بدين سان، سالار شهيدان خويشتن را وارث حضرت موسي و يحيي و ديگر پيامبران بزرگ معرفي مي کرد. به هر روي، امام حسين (ع) به مردم فهماند که من وارث موساي کليم هستم و يزيد به جاي فرعون نشسته است و منافقان و مرجفان نيز همانند پيروان فرعونند.
اينان، مانند کساني اند که سر حضرت يحيي را از بدن جدا کردند. شما تا زماني که با پيامبر بوديد و از او پيروي مي کرديد، از رحمت خداوند برخوردار بوديد و اگر از رهبران الهي پيروي نکنيد، همچون بني اسرائيل سرگردان خواهيد شد. وعده الهي، در اصلِ تلازم بين گرايش انسان به حق و ريزش سحاب رحمت نهفته است و وعيد الهي در تلاقيِ بين گريز وي از حق و ريزش شهاب سنگ غضب، تعبيه شده است.

واکاوي اهميت و جايگاه اربعين حسيني در گفتگو با يک پژوهشگر تاريخ اسلام ؛
بيعتي دوباره در چهلمين روز


*زهره کهندل
چله گذاري و چهلم در فرهنگ اسلامي اهميت خاصي دارد. چهل روز، ضرورت هميشه بلوغ است و اکنون چهل روز از پاسداشت


بزرگترين واقعه تاريخ مي گذرد. بيستم صفر، شيعيان عظيم ترين مراسم سوگواري را در کشورها و شهرهاي مختلف به ياد عاشوراي حسيني برپا مي کنند و همراه با دسته هاي سينه زني و عزاداري به تعظيم شعائر ديني مي پردازند. اربعين حسيني عظمت و شکوه خاصي دارد و دسته هاي عزادار، مراسمي پرشور برپا مي کنند. تکريم اين روز و احياي خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شور عاشورايي در زمانهاي بعد بوده و زيارت آن حضرت در اين روز مستحب است. درباره اهميت و جايگاه اربعين حسيني در منابع تاريخي و منقولات مختلف در اين باره با دکتر محسن رنجبر، پژوهشگر تاريخ اسلام و عضو هيأت علمي موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) گفتگو کرده ايم که در ادامه مشروح آن تقديم مي شود:
* در آغاز بفرماييد در فرهنگ اسلامي و نيز فرهنگ عرب، چله نشيني و چهلم چه جايگاهي دارد؟
** در پاسخ اين پرسش بايد عرض کنم واژه «اربعين» که به معناي چهل است، از اصطلاحاتي است که در متون ديني، حديثي و تاريخي کاربرد زيادي دارد و بسياري از امور، با اين عدد و واژه، تعريف و تحديد شده اند. مثلا کمال عقل در چهل سالگي، آثار چهل روز اخلاص، آثار حفظ چهل حديث، دعاي چهل نفر، دعا براي چهل مؤمن، قرائت دعاي عهد در چهل صبح، عدم پذيرش نماز شراب خوار تا چهل روز، گريه چهل روز زمين، آسمان و فرشتگان بر امام حسين(ع)، استحباب زيارت اربعين و... از جمله مواردي است که جايگاه و ارزش والاي اين واژه و عدد را در معارف اسلامي بيان مي دارد.
با اين همه، در احاديث تنها استحباب زيارت اربعين درباره امام حسين (ع) وارد شده است و تا آنجايي که بنده بررسي کرده ام، چنين سفارشي درباره هيچ يک از معصومان (ع) پيش و پس از سيدالشهدا(ع)، وجود ندارد. بنابراين از نظر تاريخي و حديثي، هيچ پيشينه اي را نمي توان براي اربعين و اعمال مربوط به اين روز تا پيش از حادثه عاشورا تصور کرد، از اين رو اين ويژگي و امتياز، تنها از آنِ امام حسين(ع) است.
* با اين تفاسير، اربعين در عزاداري هاي حسيني چه اهميت و جايگاهي دارد؟
** درباره جايگاه و اهميت بزرگداشت اربعين سيد الشهداء، همين بس که سفارش برخي از امامان(ع) به اين امر است. چنان که روايت مرسله اي از امام عسکري (ع)است که فرموده است: نشانه هاي مؤمن، پنج چيز است که يکي از آنها، زيارت اربعين است. افزون بر اين، امام صادق(ع) زيارت اربعين را به «صفوان بن مهران جمال» تعليم داده است که در آن به بزرگداشت اربعين تصريح شده است. اما درباره منشأ اهميت اربعين در منابع کهن شيعه، بايد گفت که اين روز به سبب زيارت قبر سيدالشهدا(ع) توسط جابر بن عبدا... انصاري، يکي از اصحاب برجسته رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين (ع) مورد توجه قرار گرفته است.
* نگاه و ديدگاه تاريخ نگاران سني و شيعه درباره اربعين حسيني در منابع تاريخي چگونه است؟
** در منابع کهن تاريخي شيعه و سني بحث اربعين چندان معرکه آرا نيست. اين بحث بيشتر در دوران معاصر معرکه آرا و مورد نفي و يا اثبات برخي از مورخان و محدثان قرار گرفته است. آنچه بسياري از منابع کهن از آن سخن گفته اند، اين است که در اين روز، سرِ امام حسين(ع) به بدنش ملحق شده است. هم چنين گزارش شده است که بيستم صفر روزي است که خاندان امام حسين(ع) از شام به مدينه بازگشتند. اما در اين باره، نظر ديگري است که اربعين را روز ورود اسرا از شام به کربلا دانسته است. اين ابهام و پيچيدگي در اين حادثه، سبب شده است که در قرون متأخر، در ميان انديشمندان شيعه دو نظر عمده در اين باره به وجود آيد، يکي ديدگاه منکران ورود اهل بيت (ع) به کربلا در اربعين اول و ديگري ديدگاه موافقان اين امر.پيش از پرداختن به معرفي طرفداران دو ديدگاه، لازم است دو موضوع روشن شود: يکي، تاريخ ورود اسرا به شام و ديگري مدت اقامت شان در شام. درباره تاريخ ورود اسرا به شام، بنده در تحقيقات و بررسي هايي که کرده ام و نتايج آن را در مقاله اي نوشته ام، به اين نتيجه رسيده ام که اهل بيت (ع)همراه سر امام (ع) به دمشق برده شده اند و نيز با بررسي هايي که انجام شده، معلوم مي شود که تاريخ ورود سر به دمشق همراه با اسراي اهل بيت (ع)، روز اول صفر بوده است. همچنين مطابق تحقيقات ياد شده، مدت اقامت اهل بيت (ع) در شام، حداکثر بيش از ده روز نبوده است. البته در اين باره نقل هاي تاريخي مختلفي وجود دارد که هر کدام بطور مفصل قابل طرح و نقد است. از آنچه گفتيم، درخواست اسرا مبني بر رفتن به کربلا، چه در دمشق بوده باشد و چه در خارج آن، هيچ اشکالي در پي ندارد. اما اين که قدر مشترکي بين راه مدينه و عراق وجود ندارد، بايد بررسي کرد که مسير بازگشت اسرا از کدام راه بوده است؟ در اين باره بايد گفت، منابع تاريخي سکوت کرده اند. البته برخي از انديشمندان شيعه هم چون «ابن نما» و «ابن طاووس» که تصريح به ملاقات اهل بيت با جابر در کربلا کرده اند، گويا بر اين باور بوده اند که مسير شام به مدينه از عراق مي گذشته، چنان که گفته اند چون کاروان اهل بيت (ع) از عراق عبور داده شد، اهل بيت (ع) به راهنما گفتند که ما را به کربلا ببر. اين در حالي است که طبق گزارش جغرافي دانان متقدم، اصلا راه شام به مدينه (يا به طور کلي حجاز) از راه شام به عراق، از ابتداي مسير جدا بوده است.
اگرچه اکنون هيچ نام و نشاني از منازل و مناطق ياد شده در منطقه عراق و شام وجود ندارد و نيز بر روي نقشه هاي جغرافيايي اثري از آنها به چشم نمي خورد، اما چنان که از اين دو گزارش استفاده مي شود، تنها نقطه مشترک بين دو مسير کوفه و مدينه، مکاني به نام «منزل» است و از آن جا، راه مدينه از کوفه جدا مي شود. از اين رو اگر نپذيريم که اهل بيت(ع) از همان شهر دمشق و دربار يزيد، قصد رفتن به کربلا را داشته اند، ممکن است آنان از اين نقطه مشترک، قصد رفتن به کربلا را کرده اند. بنابراين اگر از سخن ابن نما و ابن طاووس چنين برداشت شود که آنان مسير مشترک طولاني براي مسير شام به مدينه و کربلا قائل شده اند، نمي تواند تعبير اين دو انديشمند در اين باره درست باشد، مگر آن که گفته شود که اساساً اهل بيت(ع) از همان راهي که به شام برده شدند، به عراق بازگشته اند که البته اين احتمال، در صورتي مي تواند بر واقع منطبق باشد که اهل بيت (ع) يا از همان دربار يزيد، مسأله رفتن به سر مزار امام حسين(ع) را نزد وي مطرح کرده و از او در اين باره موافقت گرفته باشند و يا دست کم تا پيش از ترک تنها نقطه مشترک مسير کوفه و مدينه، يعني اقامتگاه «منزل»، به صورتي موافقت او را احراز کرده باشند، در غير اين صورت، منطقي به نظر نمي رسد که بدون هيچ انگيزه اي، اهل بيت(ع) از راه عراق به مدينه بازگردند.از مجموع آنچه گفته شد، امکان حضور اهل بيت(ع) در اربعين سال 61 بر مزار امام اثبات شد، اما آيا در خارج و واقع نيز چنين حادثه اي اتفاق افتاده است؟ بايد گفت : چنان که گفتيم برخي از نويسندگان، همانند ابوريحان بيروني و شيخ بهايي، تصريح کرده اند که حضور اهل بيت (ع) در روز بيستم صفر بوده است. افزون بر اين، قرائن و شواهد ديگري براي اثبات اين مسأله وجود دارد که مي توان به آنها استناد کرد.

عملکرد عزت محور حضرت زينب(س)


* دکتر احمد عابدي

زينب به عنوان پيام رسان عاشورا بانويي است که در يک مقطع زماني به عنوان نايب امام معصوم انجام وظيفه نموده است. در اثبات الوصيه مسعودي آمده است: حسين به خواهرش زينب وصيت کرد و در زمان امام چهارم علوم آل محمد از زبان زينب دختر علي نشر مي شود، براي پرده پوشي بر امام چهارم و حفظ جان او. انجام اين وظايف خطير نيازمند صلابت علي گونه اي است که دوست و دشمن را مقهور خود سازد.
در ناسخ التواريخ در احوالات حضرت زينب (س) آمده است: « چنان خطبه اي را که فصحاي بلاغت آثار و بلغاي فصاحت شعار از اتيان شطري، بلکه سطري عاجزند به آن تسلط و قدرت بيان فرمود و در ضمن آن مراتب شهدا و مقامات سيد الشهدا (ع) را بازگو و مرتکبين آن اعمال ناخجسته منوال را توبيخ و ملامت نمود.» عزت و اقتدار حضرت زينب يک شبه حاصل نشده بود، زيرا بر مبناي جديدترين دستاوردهاي علم روان شناسي عامل وراثت، تربيت و محيط در تکون و ساختار شخصيت آدمي نقش بنيادين دارند. زينب نيز اقتدار و عزت خويش را در دامان زهرا و از تربيت پدر بزرگوارش به دست آورده بود. در عين حال زينب بعد از کربلا با زينب قبل از کربلا متفاوت است، يعني زينب بعد از کربلا يک شخصيت و عظمت بيشتري دارد. در شب عاشورا عقيله بني هاشم نگران برادر است، نه به خاطر اينکه محبت خواهري او به خروش آمده است، بلکه از اين رو که او آخرين بازمانده آل عباست.
با وجود اين با گوش جان پذيراي کلام برادر مي شود که او را مورد خطاب قرار داده مي فرمايد : لا يذهبن حلمک الشيطان. بنابراين وقتي ظهر عاشورا فرا مي رسد و زينب(س)، سيد الشهدا را با آن روحيه قوي مي بيند که دشمنش درباره او مي گويد: «هرگز تنها مانده اي را نديدم که فرزندان و خاندان و يارانش کشته شده باشند و با اين حال دلدارتر و شجاع تر از حسين باشد.» او نيز زينب ديگري مي شود، به گونه اي که در غل و زنجير اسارت از آن چنان اقتدار و عزتي برخوردار است که احدي در مقابل او شخصيتي ندارد.
مهمترين عوامل استوار کننده عزت و اقتدار در وجود مقدس حضرت زينب عبارت اند از: توکل و اتصال به سرچشمه عزت و اقتدار، صبر در مصائب، شجاعت، حق گرايي و بي نيازي جستن از خلق.

روز چهلم

چهلمين روز بعد از شهادت جانسوز سالار شهيدان و 72 پروانه شيداشي اش را اربعين حسيني مي نامند. چهل روز بسيار سخت و پرماجرايي که سخت ترين روزهاي زندگي اهل بيت(ع) را شامل مي شود روزهايي که طعم تلخ اسارت را بر کام خاندان رسالت چشانيد،روزهايي که ارکان آسمان را لرزاند و سنگهاي بيابان را گرياند و کوه صبر علي(ع) (زينب (س) را به ستوه آورد. ستوه از جهل مردم، از بي وفايي و دغلبازي کوفيان، ستوه از قساوت وعناد يزيديان. در اين چهل روز ماجراهاي زيادي رخ داد و پليديهاي بسياري آشکار شد و خفتگان فراواني بيدارشدند. حتي پيروان ديگر اديان الهي در کار اين بظاهر مسلمين در حيرت مانده بودند که اين چه دين و آئيني است که در حاليکه پيروانش دائم بر پيامبر خود و جانشينش درود مي فرستند! چگونه است که با اين قساوت پسر او را مي کشند و خاندانش را به اسارت مي برند و حرمت و حريم خانواده اش را مي شکنند و به خاطر دريافت صله و پاداش، مثل گرگهاي گرسنه به اجساد شهدا هجوم مي برند و بر سر سرهاي پاک شهدا نزاع مي کنند و اينقدر حريصانه سعي دارند سرهاي بيشتري برگيرند، شايد که انعمام بيشتري به چنگ بياورند! ؟
اجتماع کوفيان براي نظاره اسراي خاندان رسول (ص) نيز از صحنه هاي تکاندهنده همين ايام بود، در همين روزها بود که زينب (س) در برابر راس بريده حسين(ع) قرار گرفت و از شدت اندوه گريبان خود دريد، در همين ايام بود که يزيد ملعون چوب خيزران به دست گرفته بود و بربوسه گاه پيامبر مي نواخت و سر فرزند پيامبر در مقابل ديدگان اهل بيتش براي نظاره تماشاچيان بر بالاي نيزه رفت و خلاصه اينکه در اين چهل روز ديدگاني که درامنيت حضور مولايشان آرام مي گرفتند،بي خواب و ناآرام شده بودند و چشمهايي که از هول و هراس او، خواب و آرام نداشتند، به خواب رفته بودند.و اربعين چهلمين روز اين آشوبها است که خاندان رسول بعد از گذر از کوفه و شام، دوباره به قتلگاه کربلا رسيدند و به زيارت شهدا پرداخته و همراه جابر بن عبدالله انصاري و عده اي از بني هاشم شروع به گريه و حزن و ماتم و سينه زني نمودند و چنان عزاداري نمودند که جگرها کباب شد. و زيارت حسين عليه السلام از اربعين آغاز شد.
امام حسن عسکري (ع) در حديثي علامتهاي مومن را پنج چيز شمرده است: نماز پنجاه و يک رکعت، زيارت اربعين، انگشتر کردن در دست راست، پيشاني بر خاک نهادن و «بسم ا...» را در نماز، آشکارا گفتن.
* علي مومني

حجة الاسلام والمسلمين نجم الدين طبسي در گفتگو با قدس:
زيارت اربعين از نشانه هاي مؤمن است


*محمد بيدارمنش
اربعين يادآور حماسه عظيم عاشوراست، در اين روز به ياد زيارت امام سجاد(ع) و اهل بيت امام حسين(ع) از مدفن ايشان، قلوب



مشتاقان و مؤمنان دلسوخته متوجه زيارت مضجع شريف سيدالشهدا(ع) مي شود؛ براي روز اربعين حسيني آدابي از جمله زيارت اربعين ذکر و سفارش موکد شده است؛ با همين موضوع با حجة الاسلام والمسلمين «نجم الدين طبسي» گفتگو کرديم:

*براي شروع در مورد اصل زيارت امام حسين(ع) و آثار معنوي آن بفرماييد.
**سواي يک ارتباط عاطفي بين شيعيان و ائمه طاهرين(ع) يک ارتباط اعتقادي هم در اين ميان وجود دارد؛ بدين معنا که ما با رابطه برقرار کردن با اين بزرگواران و زيارت آنان مي خواهيم عملاً چنين تعبير کنيم که ما پيرو شما هستيم و فرهنگ و خط مشي و کردار خود را از شما مي گيريم و اين نکته هماني است که سبب خشم دشمنان اهل بيت(ع) شده است و شاهديم با هجمه هاي ددمنشانه و کشتار وحشيانه شان که اخيراً نيز مرتکب شده اند، نسبت به زائران حسيني عمق عداوت و دشمني خود را ابراز مي کنند. ائمه طاهرين(ع) بر زيارت امام حسين(ع) تأکيد فراوان کرده اند، تا حدي که ترک آن سبب کوتاهي عمر ذکر شده است و استحباب زيارت حتي با پاي پياده را در کتابهاي مختلف داريم از جمله در جلد 14 وسايل الشيعه صفحه 439 چندين روايت درباره استحباب زيارت سيدالشهدا(ع) با پاي پياده ذکر شده است.
اين ترغيب و دعوت شيعيان به زيارت و تکريم سيدالشهداء(ع) را در زيارت آقا در شب و روز عرفه، در روز اول رجب، در نيمه شعبان، شب قدر، شب عاشورا، شب جمعه و بخصوص روز اربعين و روزهاي خاص ديگر مي بينيم؛ براي نمونه در روايت داريم کسي که دوست داشته باشد 124 هزار پيامبر با او مصافحه کنند، حسين(ع) را در نيمه شعبان زيارت کند، نکته دقيق آن مصافحه پيامبران با اوست نه او با پيامبران.
*منظور از زيارت، خواندن ادعيه خاص و وارده است يا حضور فيزيکي در حرم مطهر امام(ع)؟
**بله! مقصود از زيارت اين است که در چنين مناسبت هايي کنار بارگاه ملکوتي امام(ع) باشند و مقصود همان حضور فيزيکي است، به گونه اي که عرف بگويد اين فرد اکنون در کنار بارگاه ملکوتي امام(ع) است، البته خواندن ادعيه و زيارت خوب است و مزيد بر ثواب است اما جاي حضور در کنار قبر مطهر را نمي گيرد.
* زيارت روز اربعين حسيني چه آثاري به همراه دارد؟
**مرحوم حرعاملي در وسايل ج 14 صفحه 476 عنوان و بابي دارد تحت عنوان «باب التأکد استحباب الزيارَ الحسين يوم الاربعين»، اين فتواي حرعاملي است که تأکيد مي کند بر استحباب زيارت امام حسين(ع) در روز اربعين يعني روز بيستم صفر. نه اصل استحباب، بلکه تأکيد بر استحباب، زيارت قبر مبارک امام(ع) در روز اربعين است.
*رمز تکويني و تشريعي اربعين چيست؟
**در ارتباط با کلمه اربعين با يک نگاه گذرا به فقه، تاريخ، کتب حديثي، معاجم و کتابهاي ديگر در اين زمينه مي بينيم اين عدد در عالم تکوين و تشريع بارها آمده است؛ براي نمونه پيامبر خاتم(ص) در 40 سالگي مبعوث شدند، پيامبر اکرم(ص) يوم الدار 40 نفر از سران را جمع کرد، کسي که 40 حديث حفظ کند...، کسي که به 40 سالگي برسد احتياط کند، حريم مسجد 40 ذراع است و موارد زياد ديگر از ذکر عدد 40 ؛ در جمع بندي کلي مي بينيم چه در عالم تکوين و چه در عالم تشريع، روي 40 تأکيد زيادي شده است، حال اين 40 چه ويژگي دارد خدا مي داند، شايد از همين ديدگاه و منظر باشد که مي بينيم در روايات آمده است از علامات مؤمن زيارت اربعين است.
* زيارت امام حسين(ع) در روز اربعين چه آثار تربيتي و اجتماعي به همراه دارد؟
**من خودم يک سال در مراسم پياده روي اربعين حسيني شرکت کردم و شاهد بودم روح صميميت، ايثار، از خود گذشتگي و برادري به تمام معنا در بين زائران مشهود بود و کساني که در مسير به زائران خدمات ارائه مي دادند خود را فراموش کرده بودند و تنها وظيفه اي که براي خود احساس مي کردند خدمت به زائران بود و هرگونه خدماتي که تصور کنيد براي آنها فراهم مي کردند، ما چقدر بايد تبليغ کنيم تا بتوانيم چنين صميميتي بين امت اسلام ايجاد کنيم که اين زيارت اباعبدا...(ع) اين روح را در مردم ايجاد کرده است، آموزه دوم حس ولايتمداري و ارتباط تنگاتنگ با امامان معصوم(ع) است، به گونه اي که تنها حلقه ارتباط با خداوند عزوجل را همين حضرات معصومين بدانند و بس و نکته سوم روح تحمل سختي ها و ناملايمات است، به هر حال چندين کيلومتر پياده روي مسأله ساده اي نيست و حضور ميليوني در کربلا سختي ها و محروميت هاي خاص خودش را دارد، ولي اين مردم با علم به اين مشکلات از نقاط مختلف دنيا، به سوي کعبه مقصود سرازير مي شوند و اين مشکلات را به جان مي خرند و امتي که چنين سختکوش باشد و با مشکلات کنار آمده و دست و پنجه نرم کرده و برآن غلبه کند، اين مقدمه استقلال و نجات از سلطه دشمن است.
*همان طور که مي دانيد در ارتباط با توفيق زيارت امام زين العابدين و اهل بيت(ع) در روز چهلم و اينکه ايشان موفق به بازگشت از شام و رسيدن به مقتل سيدالشهدا(ع) در روز چهلم شده باشند اختلاف نظر است، نظر شما چيست؟
**در ارتباط با زيارت اربعين بايد گفت اصل زيارت محقق شده است و امام زين العابدين(ع) و زينب کبري(س) و بازماندگان عصمت و طهارت در اين روز به زيارت آمده اند؛ اما اينکه اين اتفاق سال 61 بود يا سال 62 هجري؛ مشهور بين علماي شيعه اين است که همان سال اول بوده است امثال ابوريحان بيروني در الاثار الباقيه، شيخ بهايي در توضيح المقاصد، مرحوم مجلسي در بحارالانوار ج 101 صفحه 34 به اين معنا تصريح کرده اند و حتي برخي مانند شهيد قاضي طباطبايي در اثبات اربعين اول کتاب نوشته اند؛ من عبارت مجلسي را نقل مي کنم که مي فرمايد علت زيارت اين است که خود امام زين العابدين(ع) پدرگرامي خود را زيارت کرده و همچنين سرهاي مبارک را به اجساد آن عزيزان ملحق نمود.
در برابر بعضي به اصل رجوع اهل بيت(ع) از شام به کربلا اشاره کرده و برخي ديگر همانند مرحوم پدر ما آية ا... طبسي در جلد دوم «مقتل الامام الحسين» که هنوز مخطوط است توقف کرده و بعضي ها تشکيک کرده و بعيد شمرده اند اين زيارت در سال 61 باشد، ولي به نظر بنده استبعاد آنها موردي ندارد، چون اينها مدعي هستند ممکن نيست اهل بيت(ع) که اول صفر وارد شام شده اند و چند روز در شام بودند در فاصله 8 يا 10 روز از شام به کربلا برسند، ولي ما به دلايل مختلف اين حرف را رد مي کنيم و شواهد زيادي داريم که مسير از شام تا کربلا طي ده، هشت، هفت روز و در مواردي حتي در 5 روز همه طي شده است.
سيد محسن امين در اعيان الشيعه مي نويسد؛ يک مسير مستقيم بين عراق و شام بوده که اعراب بني عقيل در زمان خود ما، آن را در يک هفته طي مي کنند؛ باز از وي نقل شده است اعراب صليب که از اطراف حوران دمشق مي باشند مسير عراق به شام را طي 8 روز مي پيمودند، همچنين خبر مرگ معاويه از هنگام اعلام ميثم تمار تا رسيدن خبر از شام يک هفته طول کشيد، ضمن اينکه مرگ او 15 رجب سال 60 و خروج امام حسين(ع) از مدينه 28 رجب بود، يعني کمتر از 13 روز خبر به مدينه رسيد، و سپس قضايا آغاز شد تا به خروج امام حسين(ع) منجر شد و بي گمان فاصله بين شام و حجاز بيش از عراق و شام بود. ضمن اينکه در مساله نجات مختار از زندان، عميره که نامه رسان عبدا... عمر به عنوان واسطه رهايي او بود طي 11 روز نامه را به شام برد و پاسخش را آورد. نتيجه اينکه فاصله اين دو مکان در حدود 380 فرسخ يا کمتر بوده و طي کردن اين فاصله مدت ده روز و حتي 8 روز امري عادي و طبيعي بوده است و مرحوم قاضي در اين زمينه مفصل بحث کرده است.

منبع: برداشت ازhttp://www.qudsdaily.com/